- صفحه اصلی
- دوره نمایندگی
- گفتمان
- فرهنگ ایران
- نوشتارها
- نیایش های اوستایی
- نهاد های زرتشتی
- درباره ما
- پایگاه های مرتبط
- خبرها
گردهم آیی «شاهنامه، زندگی به روش ایرانی و گردش ادبی» در تهران

باشگاه شاهنامه پژوهان ایران _ شیرین نصیریان : شايد نخستين چيزي كه خداوند آفريد، نوري بود كه بر جان آدمي دميد. تا به حال به نفسي كه ميكشيم دقت كردهايد، مينوسيم «آه». نام خداوند در چندين زبان به یک شکل آمده است. يهوه، هو، آه، اينها نامهاي پروردگار است كه بر جان آدمي تابيده است، زبان شايد اينگونه آفريده شد.
در زبان پارسي، زماني كه نام كسي فراخوانده ميشود در پاسخ ميگويند هان، البته امروزه اين واژه دور از ادب است و بجاي آن بله درستتر به نظر ميرسد و اين جاي بررسی دارد.
زبان با تمام پيچيدگيها و تاروپودهاي شگفتش در انسان رشد پيدا كرده و همپاي دانش او گام برداشته است،به گونهاي كه امروزه مرزبنديها، شناسنامهها، هستي انسانها در نهان بر پايه زبان شكل ميگيرد.
امروزه سرزمينها با تلاش فراوان، تاريخ و هستي خود را با نگهداشت زبان، ارج نهاده، هويتي براي خود ميسازند.زبان فارسي تا به امروز بلندي و پستي داشته اما مانند گوهر گرانقدري بوده كه از هر گردبادي تن بيرون كشيده و هستي خود را نگه داشته اما چگونه؟
ريشه بيشتر زبانهاي دنيا، به يك زبان ساختگي بر ميگردد به نام هند و اروپايي. از كهنترين زبانهاي دنيا كه در سر شاخههاي اصلي قراردارد، زبان پارسي است.زبان پارسي جزو زبانهايي است كه در طولانيترين تاريخ هستي خود، كمترين دگرگوني را پذيرفته است.امروزه زبان پارسي در ايران و چند كشور همسايه به صورت فشرده و در جهان به صورت پراكنده سخنگو دارد زباني كه توان بالايي در تمام زمينههاي ادبي، فلسفي و دانش دارد.
كمتر ادبياتي را ميتوان يافت كه تمام زندگي سخنگويانش را پوشش دهد. در ادبيات ايران ميتوان هر چيزي را يافت چه در نثر و چه در نظم. از شعرهاي عاشقانه والا، از هفت مرتبه عرفان مولانا-از پندهاي اخلاقي و اجتماعي سعدي- از ديوان حافظ-از فلسفه اشراق سهروردي- از دانش پزشكي پورسينا - از استوره فردوسي تا عرفان سپهري تا رنج پروين-تا باياتيهاي شهريار، تا زبان بريده ايرج ميرزا تا گویه های سیمین دانشور.
دنیایی است اين ادبيات، هيچ چيز جامعه را كم نگذاشته هر چه بخواهي در آن يافت ميشود جستهايم ما.
به مرواريدهايي ميمانند كه درخشش هر كدام، نور ديگري را پرنگتر ميكند.
حال اگر از آفرينش انسان سراغ بگيريم از شروع هستي و نشاني از ايراني در آن بجوييم، تنها سراغ يكي بايد برويم و آن شاهنامه و آن بزرگ مرد ايراني، فردوسي است. بر مرزهاي ايران مينگريم زماني كه فردوسي ميسرود و از افسانه و استوره گذشته بود و تاريخ ايران را رقم ميزد، شگفتا كه مردم براي بودن، به ريشههاي خود نمينگرند بسان ماهياني كه در بيكران دريا به هرچه سرراهشان رسيده آب طلب می کنند.
فردوسي در سختترين زمان لب به سخن واگشود. تنها يك نفر عمر خويش را فرانهاد تا قرنها نبودن ملتي را جبران كند در زماني كه حتي زبانش، با زبان فردوسي فرق داشت. اگر ايراني داريم و گهگاه به آن ميباليم در سخنهايمان، اگر از داراي جهان مينويسند و نماد دادگريش را مردمان چون جان ميدانند. اگر ردپايي از كهن تاريخ ايران، ايران باستان ميبينيم همه از اوست. فردوسي كه فردوس برين جاي او باد.
شاهنامه آيينه نماي زندگي است، بد و خوب زشت و زيبا، هستي و نيستي. از ميان تمام آواهاي او، رنگ قدرت را ميتوان ديد. چگونه است كه همگان زمان خواندن شاهنامه خود را در ميدان رزم ميبينند و چه در باخت و چه در برد، در همه حال نيرويي در درون وجود دارد كه هيچ زمانی نشان از ناتواني نميگيرد.
آنچه شاهنامه گفته از ناكجا آباد افلاتون نبوده در همين سرزمين و بين مردمان اين ديار بوده اما شوربختانه تا به زمان او و پس از آن نيز، آنقدر درد بر اين سرزمين ريخته، آنقدر ارزشها كم و زياد شده، آنقدر هستي آدمها زير سوال فقر و ناداني گره خورده كه هنوز كه هنوز است ويژگيهاي شاهنامه را براي بودن فرياد ميزنيم و زماني چنان پررنگ ميكنيم كه جاي پرداختن به آن، نميماند.
زنان شاهنامه در قياس با فرهنگهاي ديگر، زناني برترند كه هميشه با خرد سخن ميگويند كه در كنج خانه به كاري مشغول نيستند، كه رزم ميدانند كه عاشق ميشوند كه به دنبال عشق خود ميروند كه چون كوهي پشتيبان ديار خود هستند.
به درستي كه در هيچ كتاب ديگري در ادب كهن تا به اين اندازه زنان خردمند و ستوده وجود ندارد. از پاكي و پارسايي زن- فداكاري- راهنمايي مردان در جنگاوري- خردمندتر از مردان - هوشيار تر از فرمانروايان. فردوسي ميان زن و مرد و دختر و پسر فرقي نميگذارد:
چو فرزند را باشد آيين و فر
گرامي به دل بر چه ماده چه نر
شاهنامه کتابی است که هر کس هر آنچه بخواهد از آن برمی گیرد به اندازه گنجایشش ...
گزینش این نام، پیشامد روزگار ما بود. از یک سو، آشنایی با دید تازه ای از گردشگری که همچون دیگر حوزه ها،در ایران سرچشمه ای دارد در این میدان، پرمایه و ژرف؛ که تار و پود ایران و ایرانی با ادبیات گره خورده و دیگر سو، شاهنامه که امروزه پرداختن به آن، نیاز جامعه و بودن ماست. که شاهنامه به درستی می تواند چراغ زندگی ما باشد.
چینش این گردهمایی با آگاهی به زمان کم، به گونه ای شد تا بیشتر دریچه های شاهنامه هر یک به زبانی بازگو شود. برخی ویژگی های آن در «آغاز سخن» آمد. برخی راهبری ها، در سخنان استاد جنیدی که چه زیبا این زنجیره را به هم گره زد. دفتری از شاهنامه هم از دید هنر و جامعه ویژه آن و نگاه ایران به این هنر در
پرده خوانی و نقالی بانو «مرجان صادقی» آمد. دیدی دیگر، در شاهنامه خوانی خوانندگان و بزرگان موسیقی ایران پخش شد. برای ساختن وجودمان و پیداکردن روش زندگی، با بیان آرتافرورد و جستجوهایی که در شاهنامه و سخنان پزوهندگان آن داشتم، سرنخ هایی برای زیستن ارایه دادم و خود یادگرفتم از درون برخاستن را. و زبانی گویا از راهی که «آرش نورآقایی» با دوستانشان آن را هموار کرده بودند، دیده شد که یادآور شد چه جاها که نمی توانیم از دل شاهنامه بیرون بکشیم و گام در راههایی بگذاریم که همین جا نزدیک گوش ماست اما هزاران سال پیش با دم عاشقان و پهلوانان و بزرگان ایران زمین همنوا بوده اند. و در آخر با «مسیح شریف» دیدیم که می توانیم دست بکشیم بر جای جای میهنمان و همراه باشیم با درونمان و آبیاری کنیم ریشه هایمان را اگر بهانه ای که باید را بیابیم. و این گردهم آمدن نوآوری بود تا اندیشه و کار، کنار هم گفته شوند و زبان و دست، توانی باشند بر گام هایی استوار که با تلاش «قدسیه شهرکی» به بار نشست.
سخنرانان اصلی این گردهمایی: استاد فريدون جنيدي ایرانشناس و شاهنامه پژوه، نویسنده و مدرس دانشگاه و از پژوهندگان فرهنگ و زبانهای باستانی ایران
آرش نورآقايي دبير عضو هیات موسس در ابتدای امر، و عضو هیات مدیره «انجمن صنفی کارگری راهنمایان گردشگری استان تهران» و مدرس راهنمایان گردشگری در موسسات گردشگری استانهای تهران و خوزستان
گروه کارشناسان:
ـ آرش نورآقایی
مسیح شریف اقتصاددان گردشگری از دانشگاه UIB اسپانیا بنیانگذار موسسه علمی-آموزشی-پژوهشی
Tourism Leaders
شیرین (خدیجه) نصیریان کارشناس ارشد زبانشناسی ویراستار و مولف از سوی گروه بین المللی ره شهر
برگزار کننده گردهمایی: گروه بین المللی ره شهر با پشتیبانی مدیر نیک اندیش آن مهندس محمد علی کیایی
منبع خبر:
باشگاه شاهنامه پژوهان