جایگاه بینش زرتشت در چالش اندیشه های جهانی

پیشگفتار:

باید پذیرفت که جهان کنونی با چالش اندیشه ها روبروشده ودراین رویداد، اندیشه وباور جوانان هرکشوری بیش از دیگران به پیدایش این چالش دامن زده است.  زیرا جوان کنونی که در دوران رسانه و دنیای مجازی به سرمی برد، با بهره گیری از بهترین و تندترین شیوه آگهی رسانی به تازه ترین دیدگاه ها دست یافته وپیوسته بردانش وآگاهیش افزوده می شود. بدین روی دختران و پسران روزگار کنونی نه تنها بی سوادِ روزگارسده های گذشته نیستند بلکه با پژوهش های دانشگاهی در رشته های گوناگون، هر پندار نادرست و خرافه ای رابه سادگی نمی پذیرند. به ویژه اینکه سفارشهای زندگی درباره خدا، دین وگفته پیامبران باشد.  نسل کنونی مایل است تا نخست به فلسفه، چگونگی و چیستی هرپیام و پیشنهادی پی ببرد. آن اندیشه را درک کند، سازگار با زندگی خویش بداند، پیروی از آن آسان وشدنی باشد، اندیشه ای دست وپاگیر نباشد تا او را از پیشرفت در دانش اندوزی وکار کوشش باز دارد. آنگاه خواستارچنین اندیشه ای خواهد بود. یکی ازانگیزه های چالش  برانگیز پیش روی جوانان آموزه ها، سفارش ها و دستورهای  پیشنهادی برخی از ادیان است که از هزاران سال پیش فراهم گشته و در نوشته های سپند یا به گفته دیگر در نسک های آسمانی هردینی گردآوری شده و بدون کم وکاست بایستی پذیرفته شود. چنین سفارش ها گاهی درباور جوانان ناخوش بوده و به خرافات شباهت دارد. گفتنی است با پافشاری پیشوایان دینی در پذیرفتن اینگونه اندیشه ها، فرآیند دین گریزی نیزدر نسل کنونی مشاهده می شود. اینگونه پافشاری سبب شده تا نیایشگاه های برخی از ادیان ازاین پس کاربری بنیادی وپیشین خود را نداشته و کمتر جای نماز ونیایش باشد به ویژه اینکه کمترجوان و نوجوانی را در بناهای بلند وآراسته به کاشی های خوش نقش ونگار دینی خواهیم دید که به پاس دینداری آمده باشند و چنانچه باپافشاری خانواده نیز همراه شوند. لبخند و پوزخند چهره آنان نمایانگر کشمکش اندیشه آنان در پذیرش باورها ویا بی هویتی دینی آنان است. با رویکرد چالش اندیشه ها که در بسیاری از کشورها پیش آمده است چه باید کرد چون اگر چاره ای اندیشه نشود چنین چالشی پیوسته پررنگ تر شده و آینده نگران کننده ای را برای مرتوگان (: بشر) در پی خواهد داشت. یکی از شیوه های گرایش نسل کنونی به اندیشه های راستین پیام آوران، پالوده کردن آموزه های درست دینی از وابستگی هایی است که پیوسته با گذر زمان دیگران برآن افزوده اند و شاید نیاز همان دوران بوده وکاربری خود را در این روزگار از دست داده باشد.  در این راستا چنانچه به فرازهایی از آموزه های اشوزرتشت در سروده هایش، گات ها اشاره کنیم به جایگاه بینش این آموزگار و پیام آور راستی پی خواهیم برد که چگونه می توان برپایه آن وبه دور از چالش هایی در اندیشه، دربستر روزگار کنونی نیز جوانان را به پیروی از هنجاری درست و سازنده فراخواند تا دریابد دین داری سبب ایستایی، خمودگی، تنبلی، سرافکندگی، پسرفت یا جنگ وستیز برتری جویی بین مرتوگان نشده، پیروی از آن در آینده نیز برای زندگی به سامان وباهنجار مرتوگان شایستگی دارد.   

 

 ۱- جهانی بودن اندیشه.

انديشه وپیام زرتشت برای تیره(:قوم) و مرتوها(:مردم)  ويژه ای در جهان نيست، او هیچ بخشی از مرتوگان(:بشر) را برگزيده‌ تر از ديگران نمی‌داند که خداوند آنان را به رهبری برگزيده باشد. آموزگار وپیام آور ایرانی، سخنان خود را برای رستگاری مرتوگان گیتی بیان کرده و مرتو(:انسان) بودن و پرورش ارزش‌های نيک را به هرکس سفارش کرده است. آرمان دارد تاهمه مرتوها با خودسازی درپرتو اندیشه نيک، سخنانی باارزش و شیوا داشته باشندو رفتاری شايسته بر جهان هستی پويا و پايدار گردد. 
 مولانا نیزدر مثنوی خود آرزو دارد تا مرتو به جایگاه مرتوگانی(:انسانی) خویش دست یابد.  
دی شيخ با چراغ همی گشت گرد شهر 
کز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست 
گفتند که يافت می نشود گشته‌ايم ما 
گفت آنکه يافت می نشود آنم آرزوست 

۲- جايگاه خداوند. 
انديشه اشوزرتشت برای نخستين بار به سرآغاز وسرانجام هستی اشاره می کند که از ویژگی یکتایی برخوردار بوده واین فروزه را«اهورامزدا»  نام گذاشته است. اهو(:هستی)، اهورا(:هستی مند= دارای هستی) و مزدا(: دانایی وآگاهی بیکران) با این برداشت از خدای بینش زرتشت، مرتوگان تنها به دنبال خدایی در آسمان نخواهند بود که با دستورهای او ادامه زتدگی داده باشند بلکه یار وهمکار اهورامزدا در پیشرفت دانش وآگاهی خواهند بود تا گام به گام به رازهای بیشتری در هستی پی ببرند. هنگامی که جوانی آرمان دارد تا خداوند را به یاری فرخواند، اندیشه دارد تا دانش وآگاهی بیشتری را در خویش پویا گرداند. 

۳- ناسازگاری با پندارهای نادرست 
بينش وآموزش‌های زرتشت بر پايه‌ اشا(:هنجار درست) استوار است، در راستای هماهنگی با اشا، دانش وآگاهی نیز پیوسته در حال پیشرفت خواهد بود و دانایی مرتوگان هيچگاه پايانی نخواهد داشت چنانکه بزرگمهر حکیم نیز می فرماید .« همه چيز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند». از اين ديدگاه استوره باوری، خرافه پرستی، پندارهايی که بر احساس نادرست و باورهای خشک اندیشی (:تعصب انگيز) باشد جایگاهی نخواهد داشت.

۴- جايگاه دين 

در بينش اشوزرتشت واژه‌ دين که در اوستانیز به ریخت (:شکل) «دَاِنَه» آمده است به چم (:معنی) وجدان آگاه يا نيروی بازشناختن خوب از بد است، از اين رو مرتویی دين دار است که بر پايه دانش انديشه می کند و با ياری وهومن(:منش نیک) و نيروی درونی آگاه خويش (:دین) در راه بهزيستی و رستگاری خود و ديگران کوشش مي‌کند. دینداری برای جوان کنونی نیز بایستی هماهنگی با وجدان بیدار وآگاه سفارش شود. ناگفته پیداست کسانی که غير از اين را باور داشته باشند و در کنارگزینه دين، بازار برتری جويی در جهان ساخته‌ باشند و به گفته‌ حافظ حقيقت را نيافته‌اند. 
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه 
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند 

۵- جايگاه مرتو(: انسان) 
انسان در انديشه اشوزرتشت ياور و ياری دهنده  اهورامزدا برای گسترش راستی و رزم (:مبارزه) با دروغ است. هنگامی که مرتو می تواند برخی از فروزه‌های نيک اهورايی را در خود پرورش دهد و به ياری آنها در بستر زمان حرکت کند، پس پاسخده (:مسوول) است و خویشکاری دارد. زن و مرد در بينش اشوزرتشت با يکديگر برابرند و بر يکديگر هيچ برتری ندارند، مگر آنکه با پیام اوستایی «ینگهه هاتام» در پيشرفت جهان هستی با دانايی و کردار نيک سهم بيشتری داشته باشند.  

۶- گزینش برپایه آزادی. 
بينش اشوزرتشت بدون کم و کاستی از اختيار و يا آزادی گزينش سخن می‌گويد و گزینه ناچاری (:جبر) را نمی‌پذيرد. ازاين ديدگاه گناه آغازين نيز جايگاهی ندارد و مرتو، بی گناه و پاک به جهان هستی آمده است. هر کس با گزينش راه خويش خوب و بد را در زندگی تجربه می‌کند تا زندگی را با گزینشی آزادانه و نه با سفارش و دستور ديگری برای خود به سامان آورد. گزینش دین، گزینش جای زندگی، گزینش همسر ودوست، گزینش پیشه وکار همه با آزادی همراه است. 

۷- دانش پذيری 
دانش اندوزی و گسترش دانایی پيشنهاد ويژه وارزشمند آموزه‌های اشوزرتشت است که در جهان امروز نيز راهکاری مناسب برای دست يافتن به نا ديدنی‌، ناآگاهی وناشناخته هاست. بدین شیوه گزینه سرنوشت از پیش آماده شده برای هرکس نیز جایگاهی نخواهد داشت. نیک بختی ونیک اختری را گزینش آزاد برپایه نادانی فراهم می کند. اشوزرتشت پيشرفت و توانايی مرتوگان را به دانش اندوزی ومیزان دانایی آنان نسبت می دهد. چنانچه فردوسی می فرمايد:

توانا بود هر که دانا بود 
ز دانش دل پير برنا بود 

و ناصر خسرو: 
درخت تو گر بار دانش بگيرد \ به زير آوری چرخ نيلوفری را 

توچون خود کنی اختر خویش را بد\ مدار از فلک چشم، نیک اختری را

۸- خردمندی 
با انديشه زرتشت همه مرتوگان در جهان بایستی از خرد بهره بگیرند زيرا با پیام اوستایی «یتا اهو وَییریو»  بالاترين پیشکش هستی مند (:اهورا) به انسان هوش و انديشه است که مرتو می تواند بر پايه‌ آن و با بهره‌گيری از دانش، به خردمندی برسد. در اين بينش نهادِ مرتوی دانشمند و بينشور از خرد رسا سرشار خواهد شد و تنِ مرتو تنها برای شادی وآرامش در زندگی و دريافت داده‌ها با ياری چشم و گوش و احساس‌های ديگر برای دست یابی به دانش وآگاهی بیشتر است تا خردمندی در همبودگاه (:اجتماع) فراگیر شود. 

چنانچه مولانا مي‌فرمايد: 
ای برادر تو همه انديشه‌ای  \ مابقی خود استخوان و ريشه‌ای 
گر بُود انديشه‌ات گل گلشنی \ ور بود خاری تو هيمه گلخنی 

۹- هنجاردرست هستی 
نگرش آيين زرتشت به جهان هستی، پيروی و پيوستن به هنجاردرست و مبارزه با ناهنجاری است. هنجار راستی در بينش زرتشت «اشا» نام گرفته است و مرتو بايستی با هر نشیب وفرازی در زندگی با اشا همگام و هماهنگ  شود. به سخنی دیگر راستی، پاکی، مهربانی، فروتنی، پارسايی و فروزه‌های نيک مرتوگانی را در خود پرورش دهد تا با هنجاردرست هستی همسو شده باشد. آشکار است که اين هنجار در همه ذره‌ها و پديده‌های هستی به ریخت آمدهاست وهرذره با اشغ ویژه ای  به سرچشمه هستی اشاره دارند چنانکه حافظ می فرماید:

کمتر از ذره نیی پست مشو اشغ بورز \  تابه سرچشمه خورشید رسی رقص کنان

دامن دوست به دست آر وزدشمن بگسل \ مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان

 و برای مرتوگان انديشمند نيز بايسته است تا از اشا وهنجار درست پيروی کنند و گرنه بی هنجاری و بی دادی گسترش خواهد يافت. 

سعدی نیز دراین باره می‌فرمايد: 

ابر و باد و مه خورشيد و فلک در کارند  \ تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری 
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار  \ شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری 

۱۰- راستی 
اشوزرتشت  مرتوگان را درجهان به راستی فرامی خواند. آنجا که در گات‌ها می فرمايد: راستی همواره پيروز است  سفارش به گسترش راستی دارد. در این نگرش دروغ و کژانديشی نبايد جايگاهی در بين مرتوگان جهان داشته باشد زيرا هنجار هستی تنها بر راستی استوار است. چنانچه  بر سنگ نوشته های دوران هخامنشی نیز چنین آرمان شده است:  «اهورامزدا اين سرزمين را از دروغ، دشمن و خشکسالی به دور بدارد». 

۱۱- تازه شدن 
«فرشه»، در آيين زرتشت تازه شدن را نويد می دهد، اين واژه در انگليسی نيز به ریخت fresh به چم (:معنی) تازگی در آمده است. فرشه، همگان را به تازگی در انديشه، گفتار و کردار سفارش می دهد. تن و روان مرتوگان، فرهنگ و رفتار همه در جهان بايد به سوی تازگی و پيشرفت حرکت کند.در این بینش تنبلی، ایستایی، کهنگی وپس نگری در اندیشه ناشایست است. اشوزرتشت در پيام خود از پيروان ویاورانش درخواست می کند تا همواره جهان را نو و زندگی را تازه کنند. 

« از کسانی شويم که زندگی را تازه می‌کنند و جهان را نو می سازند». «گات ها» 

۱۲- رازوری (:عرفان) 
انديشه اشوزرتشت مرتوگان جهان را با پویاکردن وپيمودن هفت گام به درک رازهای هستی سفارش می‌کند. اين شیوه و راهکاردر هر زمان ومکانی شدنی است. رازوری زرتشت شناخت راهی است که از وهومن (:نيک انديشی) آغاز می‌شود و با گذر از بهترين راستی، شهرياری بر خويشتن، اشغ پاک، رسايی و جاودانگی به روشن دلی خواهد پيوست. 

۱۳- کار و کوشش 
ساده ترین  وبهترین شیوه در راستای آبادانی و پيشرفت جهان، که خوشبختی و آسايش مرتوگان را درپی داشته باشد، کار و کوشش است. بينش زرتشت از همگان خواستار است که برپایه هنجار راستی و اشا، نسبت به استعداد و توانمندی خویش، برای پيشرفت و آسايش در زندگی تلاش کنند. هنر آفرينی در هربخش از زندگی و تلاش در انجام کار نيک وسازنده، يکی از شيوه‌های پسنديده‌ نيايش پروردگار است و به همين روی گوشه نشينی، کاهلی، تنبلی و گدايی از کارهای ناشايست در انديشه اشوزرتشت است. 

۱۴- حقوق بشر 
در بينش اشوزرتشت، مرتوگان از هرنژاد، کشور وتیره (:قوم)، با هر زبان و رنگ پوست، دين و باوری در جهان، باهم یکسانند. برتری خواهی دينی، تیره ای و نژادی در اين دين جايگاهی ندارد، زرتشت تنها راه برتری مرتوگان را پايبندی به ارزش‌های نيک و پيروی از هنجار هستی که همان اندیشه نيک، گفتار نيک و کردار نيکست میداند. برده‌ داری و به اسیری در آوردن  هر مرتو در این اندیشه ناشایست است. 

۱۵- انديشه به ديگران 
در بينش اشوزرتشت مرتوها تنها زندگی نمی کنند آنان پیوسته به هازمان مرتوگانی بوده و باید در اندیشه آسایش، شادی ورستگاری همگان باشند. در سرودهای زرتشت ( گات ها) آمده است: 
« خوشبختي از آن کسی است که در پی خوشبختی ديگران باشد»، بنابراین پیوستگان به اندیشه زرتشت تلاش می کنند هماهنگ با توانمندی خویش به آسايش و آرامش ديگران نيز بپردازد. به همين روی ويژگیهای مهمان نوازی، داد ودهش، مهربانی، فروتنی و گذشت برای ديگران در فرهنگ ايرانیان پدیدار شده است. 

۱۶- شادی 
انديشه زرتشت، سرور و شادمانی را به مرتوها در جهان سفارش می‌کند، پيروان اين آيين شاد بودن و خوش زيستن را برگزيده‌اند و از افسردگی و سوگواری دوری می کنند. به همین روی در پوشش زنان ومردان نیز از رنگ های شاد بهره گرفته می شود. شادمانی وسرور يکی از شيوه‌های نيايش پروردگار و نزديک شدن به اوست. در گاهشماری (:تقویم) ویژه زرتشتيان به سبب انگيزه‌ های  زاستاری(:طبيعی)، ستاره نگری (:نجومی) وگاهدادی  (:تاريخی) جشن‌هايی پايه‌گزاری شده تا انگيزه‌ای برای گردهم آمدن و شادی کردن گروهی باشد. 

 

۱۷-آشتی (:صلح) و دوستی 
در آيين زرتشت جنگ و دشمنی چه برای کشورگشايی و چه با نام گسترش دين، نادرست و نکوهيده است. مرتوها با پيوستن و پيروی از اشا بايستی گسترش دهنده مهربانی، فروتنی، آشتی و يگانگی باشند تا آرامش و دوستی همگانی فراهم گردد. هر زرتشتی در نيايش روزانه با سرودن بخشی از اوستا به نام «مَزدَیَسنو اَهمی» پيمان میبندد تا از دينی پشتيبانی کند که مخالف جنگ و خونريزی و ستايشگر دوستی، پارسايی و از خود گذشتگی است. 

۱۸- دادگستری 
اشوزرتشت دوست‌دار، پيشنهاد کننده و گسترش دهنده داد(:قانون)  بین مرتوگان جهان است. بنابراین بی دادی، هرج مرج و بی هنجاری در هازمان مرتوگانی جايگاهی ندارد،  جهانیان بايد داد گستر باشند و برای رسیدن به هازمانی دادپایه، در برابر هر بیدادی به دادخواهی بپردازند. 

۱۹- پاسداشت زیستگاه 
در بينش زرتشت  هرکس بايد باور به پاسداری از زاستار(:طبيعت) داشته باشد و از ویرانی آبشخور(:منابع) مادی در جهان هستی پرهيز کند. پاسداشت زيستگاه با پرستاری و نگهداری از چهار آخشيج (:عنصر) پاک کننده آب، هوا، خاک وآتش از ويژگی های آيين زرتشتيان است. آلوده کردن هریک ازآنها در زاستار و بهره‌گيری نادرست از آب، خاک، هوا و آتش از کارهای ناشايست اندیشه زرتشتیان است. 

۲۰- نداشتن رسته (:فرقه) در دين 
برخی از دین ها اندکی پس از پیدایش ویا در گذر از کشمکش ها به رسته های گوناگونی در آمده اند که گاهی به شیوه رفتاری یکدیگر نیز در ستیز بوده و دست به تازش وکشتار می زنند، هر چند اين رسته ها در باور دينی به یک سرچشمه یکسان پیوسته اند ولی گاهی در چالش اندیشه ها سرانجام به نبرد ونابودی باور دارند. آموزه‌ های زرتشت با همان ویژگی هایی که ازآن یاد شد با هرگونه رسته جداگانه و چندگانه ناهمگون است چون همه مرتوها را با خردمندی به راه راستی که تنها راه پيروزی و رستگاری است فراخوانده است و همگان را در پیوستن به هنجار هستی سفارش کرده است. بدین روی در انديشه زرتشت دين و رسته، تنها باپيوستن به آيين راستی و خرد پدیدار شده وپویاست. 

۲۱- بهشت و دوزخ 
بهشت در بينش زرتشت از واژه «وهيشتم منو» آمده است که به چم بهترين منش است، دوزخ نیز از واژه «دروجودمانه» آمده که به چم جايگاه دروغ يا تيرگی درونی است. از اين ديدگاه، بهشت و يا دوزخ را خداوند برای پاداش يا کيفر روان مرتوها در دنيای پس از مرگ نيافريده، بلکه بهشت و دوزخ واکنش زاستاری(:طبيعی) رفتار  مرتوگان است که در همين جهان به خودش باز گشته، بر وجدان و روانش اثر خواهد گذاشت.  بهترين شادی و آرامش (بهشت) نام دارد. بدترين پدیده تيرگی درون (دوزخ) است که هردو با کردار نیک وبد هرکس برای روانش دراین زندگی وپس از درگذشت فراهم می گردد.

فرجام (:نتیجه)

در بینش زرتشت و فلسفه گاهانی او، ویژگی هایی برای بهروزی و رستگاری مرتوها پیشنهاد شده است که در چالش اندیشه های جهانی  بین دوده (:نسل) کنونی پدیدار شده است شایستگی آن را دارد تا رویکردی را به جوانان کنونی نشان دهد تابتوانند دین وآموزه های دینی را بدون خرافه نگری درک وپژوهش کرده، با اشغ وانگیزه همراه باآزادی خویش، فروزه وگزینه های دینی را برگزیده و پیروی کنند تا در روزگار کنونی نیز سخن از دینمداری کمرنگ نگردد وبرای دوده های آینده مرتوگانی نیز دینی به یادگار بماند که با چالش های اندیشه روبرو نباشد.