- صفحه اصلی
- دوره نمایندگی
- گفتمان
- فرهنگ ایران
- نوشتارها
- نیایش های اوستایی
- نهاد های زرتشتی
- درباره ما
- پایگاه های مرتبط
- خبرها
پیام فرهنگی شبچله

پیام فرهنگی شبچله
|۱۲:۵۲,۱۳۹۲/۹/۳۰|
نامگذاری شبچله پیش از هرچیز نشان میدهد که در یک زمان دور، گاهشماری در ایرانزمین بر اساس اعداد «چهل» و «بیست» بوده است. در این گاهشمار، نخستین چله قابل شمارش، همین چله بزرگ بوده که در آغاز دیماه آن را جشن میگرفتیم تا یادآور مبارزه فرهنگ با تیرگی و ستم باشد. در دوران بسیار دور، ایرانیان پی به گردش زمین بردند و گاهشماری را آغاز کردند.
این دوران مربوط به هشتهزارسال پیش است. ممکن است برای خوانندگان این مطلب، باورکردنی نباشد اما در کتاب داستان ایران، بنده این موضوع را به اثبات رساندهام. درست در دورهای که ایرانیان با آزمایشهای چندصدساله توانستند به گردش شب، روز و سال پی ببرند، کیش مردم ما کیش مهر بود و ستم بابلیان هرروز قربانیان تازهای میگرفت. بابلیان که در آن روزگار اصلیترین دشمن ایرانیها بودند، با فوران دو آتشفشان مهم آن دوران، جوانان ما را در پای کوهها قربانی میکردند. تا اینکه کشتار و ستم بابلیان در نهایت جوانان ایرانی را به کوهستانهای ایران پناهنده کرد و مادران اداره شهرها را به دست گرفتند. فرزندان آنها در کوهها به دژها پناه میگرفتند و با آموزشهای مختلف پرورده میشدند:
یکی مرد دینی بر آن کوه بود
که از کار گیتی بیاندوه بود
جوانان ایران در چنین شرایطی آموزشهای فردی و نظامی را فرامیگرفتند تا روزگاری با دشمن بزرگ ایران-بابلیان- مبارزه کنند. زندگی در کوهستان آنها را وادار میکرد صبح زود از خواب برخیزند و زیباترین تصویری که یزدان پاک در جهان آفریده بود، یعنی طلوع مهر بر کوهساران خراسان را به تماشا مینشستند. چنین تصویری باعث شد که طلوع خورشید پیوند ناگسستنی با راستی و فرهنگ داشته باشد و جوانان ایرانی در طول روزها تلاش و کوشش برای مقابله با بابلیان به آن ایمان بیاورند.
زمانی که ظلم بابلیان به پایان رسید، ایرانیان فکر کردند که میتوانند نمادی برای چنین پیروزی بزرگی فراهم کنند. ستم هزارساله بابلیان که همچون تیرهترین شب جهان با بروز و طلوع مهر به پایان رسیده بود، نماد این پیروزی شد. آنها بر آن شدند که این شب طولانی را با فرهنگ و دانش، تا صبح بیدار بمانند تا طلوع مهر را بهعنوان پایانبخش ستم، ببینند و این شب دقیقا همان شب اول دیماه، یا چله بزرگ است. بیداری در این شب دیگر بهمعنای بیداری از خواب نیست بلکه بهمعنای هوشیاری و همبستگی با فرهنگ و خرد و دانش است تا صبح فردا که فروغ مهر، جهان را روشن میکند و ستم را نابود. این پیام فرهنگی شبچله است.
فریدون جنیدی
منبع خبر:
مرکزپژوهش های فرهنگی