نذرهایی به پیشینه تاریخ ایران

نذرهایی به پیشینه تاریخ ایران

 

نذرهایی به قدمت تاریخ

 

 

|۷:۵۰,۱۳۹۴/۱۲/۱۷| 

 

 سفره‌های نذری زنانه در فرهنگ ایرانی چگونه کارکردی همدلانه داشته‌اند

آمنه ابراهیمی: بار سنگین فرهنگ عامه در تاریخ ایران از پس هزاره‌های دور، با بن‌مایه‌هایی اسطوره‌ای و مذهبی در پیوند بوده است. این پیوند در آیین‌ها، آداب و رسوم مردم تجلی می‌یابد، گاه در متون رسمی از آن هیچ رد پایی نیست و از دل و درون مردم برآمده است و نزد آنان گونه‌ای از قداست و حرمت دارد. یک نمونه از اینگونه آیین‌ها به پهن کردن سفره‌های نذری بازمی‌گردد؛ سفره‌هایی که در زمان‌هایی ویژه پهن می‌شود و عده‌ای گرداگرد آن خواست‌هایی از خدا، پیامبران، امامان و دیگر معصومان طلب می‌کنند.
این سفره‌ها در گذر روزگار دیرین در ایران در میان زنان محبوبیتی ویژه داشته است. زنان این مرز و بوم گویی از گذشته‌های دور تا امروز در حالی که بر مشکلات صبر می‌کردند، می‌خواستند از ته قلب و عمق دل برای درد و رنج خود دست به دعا بردارند و همدلانه برای رفع غم‌هایشان یک‌صدا کسی را فرابخوانند، البته در جمعی که مردی را در آن راه نیست. گونه‌ای شکیبایی زنانه در پی این نذرها تقویت می‌شده است و زنان دلگرم‌تر و امیدوارتر به ادامه راه زندگی و گذر از پستی و بلندی‌هایش می‌اندیشیده‌اند. فرزنددار شدن یا سلامتی و شفا، ازدیاد روزی و برکت، ازدواج و گشوده شدن بخت و گره‌های خاص زندگی، بخشی مهم از نیت‌های اصلی بانیان سفره‌ها را دربرمی‌گرفته است. تناسبی ویژه میان نیت و نوع سفره برقرار بوده و هر سفره چیزهایی نمادین در خود داشته است که هریک معنایی را در خود دارند. مثلا زنی که شفای فرزندش را می‌خواهد سفره حضرت علی‌اصغر (ع) پهن می‌کند؛ سفره‌ای که بر آن جز شیر چیزی دیگر جای نمی‌گیرد. سفره حضرت ابوالفضل (ع) و ختم انعام هم از جمله سفره‌هایی است که برای نیت‌هایی بزرگ همچون شفای بیمار پهن می‌شود؛ سفره‌هایی که امروزه نیز در میان زنان بسیار مورد توجه است.
سفره‌های بی‌بی سه‌شنبه، حضرت فاطمه (س)،
 حضرت زینب (س)، حضرت رقیه (س)، امام حسن (ع)، پنج تن، حضرت خضر و دختر شاه پریان، از دیگر سفره‌های نذری زنانه به شمار می‌آید که از گذشته‌های دور تا امروز در فرهنگ ما برقرار بوده است. محمود روح‌الاميني در کتاب «آيين‌ها و جشن‌هاي كهن در ايران امروز» به این مساله اشاره کرده است که «در همه جشن‌ها و آيين‌ها در جامعه ابتدايي يا متمدن، خوردن و آشاميدن بخشي از مشغوليت و سرگرمي‌هاي جمع را تشكيل مي‌دهد». پهن شدن این سفره‌ها از این‌رو به وجهی نمادین از دیرینگی فرهنگی ما ایرانیان دلالت دارد.
این سفره‌ها معمولا در گوشه و کنار کشور بر اساس ویژگی‌های فرهنگی هر نقطه با اندکی تفاوت پهن می‌شود. آنچه اما اهمیت دارد آن است که همه اینگونه سفره‌ها در پی خواست و نیتی نذر شده است که بانی و زنان حاجتمند دیگر را به گرد هم آورده است؛ زنانی که خود در دل آرزو یا آرزوهایی را می‌پرورند و گاه برای اجابت خواست‌شان و گاه پس از آن نذر می‌کنند سفره نذری پهن کنند. همدلی، همبستگی و همکاری که میان بانیان و زنان دیگر شکل می‌گیرد، یک نمونه بارز و روشن از پیوندهایی اجتماعی و فرهنگی برشمرده می‌شود که در گذر سده‌ها آسیب ندیده است و همچنان زنده و معنادار به زیست خود ادامه می‌دهد. این تداوم از زاویه مردم‌شناسانه قابل بررسی و درنگ است. در اینجا دو نمونه از اینگونه سفره‌ها را مورد توجه قرار داده‌ایم؛ سفره دختر شاه پریان که از پیشینه‌ای باستانی برخوردار است و سفره حضرت ابوالفضل (ع) که از گذشته تا به امروز نزد جامعه زنان اهمیتی بسیار داشته است.
سفره دختر شاه پریان
بهمن سرکاراتی در مقاله‌ای با نام «پری تحقیقی در حاشیه اسطوره‌شناسی تطبیقی» به این سفره اشاره کرده است؛ سفره‌ای که بر اساس زن ایزدی پریان و نمادین بودن نقش این زن ایزد در فرهنگ عامه شکل گرفته است. این پریان که سمبل باروری و کامکاری بوده‌اند موجبات نذر و نیاز مردم را به پیشگاه خود فراهم می‌آورده‌اند. این سفره ابتدا در میان زرتشتیان و سپس با ورود دین اسلام به ایران، در شکل و صورتی اسلامی در میان مسلمانان جایگاهی ویژه یافته است. سفره دختر شاه پریان از پسِ قصه‌هایی سربرمی‌کشد و در درازنای سده‌های پی‌درپی تا به امروز زندگی خود را ادامه می‌دهد. نقش یک زن در این قصه‌ها محوریت دارد. در یکی از قصه‌هایی که درباره منشأ این سفره گفته شده است، زنی بی‌اعتقاد نقش ایفا می‌کند. بر اساس دانسته‌های ما که از مشاهده‌های امروزین سرچشمه می‌یابد، زنی که با برگزاری سفره و جشن دختر شاه پریان به خواست خود می‌رسد، از زنان دیگر هم برای اجابت دعایشان دعوت می‌کند چنین سفره ای نذر کنند. سفره دختر شاه پریان را نباید آسمان ببیند، از این‌رو در اتاقی ویژه پهن می‌شود. این اتاق گاه زیرزمین است. رنگ سفره سفید است و سفره‌ای سبز هم روی آن پهن می‌شود. چراغی ویژه در میانه سفره و پوست بادام و گردو که درون آن روغن و فتیله است هم بر چهار گوشه سفره جای می‌گیرد. زنی که بانی این سفره می‌شود معمولا روزه‌دار بوده، تنها یک بار مجاز است چنین سفره‌ای نذر کند. هیچ زن باردار و مردی نباید به اتاق سفره وارد شود. شی فولادی نیز نباید در اتاق باشد. نمازهایی گوناگون در میان زرتشتیان و مسلمانان بر سر این سفره خوانده می‌شود. نماز دختر شاه پریون، حور پریون، کبوتر سبز، خضر زنده، دوازده امام، پنج‌تن و صاحب‌الزمان از جمله این نمازها به شمار می‌آیند.
فرنگیس مزداپور در مقاله‌ای با نام «زن در فرهنگ زرتشتی» با زبانی شاعرانه و زیبا به زن و اینگونه نذرها در جامعه زرتشتی پرداخته است. او می‌نویسد «این سفره‌ها توصیفی است زنده از زندگانی گذشته زنی که امروز زن زرتشتی نام گرفته است. زنی که سفره‌های مقدس به توصیف شیوه اندیشه او می‌پردازد در گذشته در واحه‌هایی کنار آب روان در صحراها و کوه و کمری که ایرانش می‌خوانیم زندگی می‌کرد و همیشه در مقام مادر به نگاهبانی از زندگانی مشغول بود. چه در افسانه‌های مشکل‌گشا و
بی‌بی سه‌شنبه و چه در قصه‌های وهمن امشاسپند و دختر شاه پریان او تمدنی شگفت‌انگیز آفرید. این قصه‌ها که در آن نقش تکرار زن- مادر برجسته است، متعلق به زمانی است که جنگ در حکم یک نهاد اجتماعی هنوز اختراع نشده بود. به هر حال زن زرتشتی این سفره‌های سپندینه با افسانه‌هایشان را در کنج نهان‌خانه دل و دین خود چنان خوب جاسازی کرده است که هم نیاز فرهنگی او را برآورده می‌کند و هم زندگانی مادی سرشاری برایش به ارمغان
می‌آورد».
سفره حضرت ابوالفضل (ع)
متوسل شدن به حضرت ابوالفضل (ع) در تنگناها و سختی‌های زندگی یک وجه مهم فرهنگ عامه دیروز و امروز در ایران به شمار می‌آید. این فرهنگ بر اساس شهادت مظلومانه آن حضرت و بر حق بودنش، اسطوره‌گونه بدان حضرت می‌نگرد و وی را به عنوان شفیع و واسطه‌ای برای طلب حاجتش صدا می‌زند و پس از اجابت حاجت، نذرش را که در قالب سفره‌ای است، نمادین ادا می‌کند. زمان ویژه برای پهن کردن این سفره معمولا روزی به شمار می‌آید که کسی حاجتی را با توسل بدان حضرت گرفته است. نان و ماست در گذشته بر سر این سفره بود و ساده برگزار می شد، اما امروزه با خوراکی‌هایی بیش‌تر شکل و صورت گرفته است. به عنوان مثال علی‌اکبر خلیلی در کتاب «فرهنگ عامه کاشمر» بدین مهم اشاره می‌کند که در کاشمر بر سر این سفره آش کشک با خمیره بریده می‌گذارند. ظرف‌هایی برای آش و چند بشقاب خرما و کشمش در میانه سفره جای می‌گیرد. دیس عدس‌پلو نیز از دیگر اجزای این سفره است. سیب تربتی، سبزی، خیار، نقل و شیرینی و کوزه گُل هم در این سفره به چشم می‌آید. شمع، قرآن، سجاده و تسبیح نیز به شیوه‌ای نمادین بر این سفره قرار می‌گیرد. زنان از میان همسایگان، دوستان و آشنایان دعوت می‌شوند. آنان با خواندن دو رکعت نماز حاجت و توسل به حضرت به روضه‌خوانی زنی گوش فرامی‌دهند. ابراهیم شکورزاده در کتاب «عقاید و رسوم عامه مردم در خراسان» از اشعاری سخن رانده است که بر سفره حضرت ابوالفضل خوانده می‌شود «گفت عباس به شاه شهدا/ با ادب و صدق و صفا ... کای شه دین بهر خدا/ حال بده رخصت میدان ... که روم بهر یتیمان/ به بر فرقه دونان ... طلب آب کنم زان سپه و لشکر کفار جفاکار ستم کیش بداندیش/ که شاید به حرم جرعه آبی برسانیم ... ز دل آتش سوزان و کنم رفع همی شور و نوا را... گفت آن دم شه خوبان/ به دل زار پریشان... چه روی جانب میدان/ مکن آهنگ تو بر جنگ... بر این فرقه پر ننگ/ تو را مقصد دل آب بود بهر یتیمان من امروز ... که یک سر همه لب تشنه و دل خسته و پژمرده شده/ روح به تن هیچ ندارند ... همی از ستم و رنج و محن/ زود روان شو تو بیاور ز برای جگر تشنه ما آب بقا را ... گشت عباس روان جانب میدان/ چو یکی شیر ژیان حمله برآورد بر آن قوم خان ... روی به سردار بدان کرد و بگفتا/ اسدالله نذاریم دگر زنده شما را». دعای توسل، ذکر حضرت ابوالفضل(ع) و دعا برای شفای بیماران و آمرزش متوفیان از دیگر بخش‌های این مراسم است.
چنین نذرهایی همچون یک واقعیت اجتماعی و فرهنگی و به عنوان بخشی از فرهنگ عامه که ویژه زنان است، همدلی و پیوند اجتماعی را بیان می‌کند؛ همدلی و پیوندی که با ریشه‌های فرهنگ دینی عامه و سلیقه‌های بومی درهم تنیده شده و سده‌ها است زیست خود را در فرهنگ ما تداوم می‌بخشد و اغلب گره‌گشایی مشکلات مردم و دست‌یابی به گونه‌ای آرامش روحی و روانی را در پی دارد.

منبع خبر: 
شهروند