نخستین همایش بزرگداشت جایگاه ایثارگران زرتشتی ، كلیمی و مسیحی

دوشنبه، دوم خرداد 1384

نخستین همایش بزرگداشت جایگاه ایثارگران زرتشتی ، كلیمی و مسیحی      مكان : تالار وحدت تهران

 

نام خداوند جان و خرد كزین برتر اندیشه برنگذرد 

خوشحالیم و سرافرازیم كه در خدمت بزرگواران هستیم ، سپاسگذاری می كنم از وزارت محترم ارشاد اسلامی و عزیزانی كه در دبیرخانه این همایش محبت كرده اند و در جلسات مختلفی كه با یكدیگر داشتیم سبب برگزاری همایشی شدیم كه ما امروز در تالار وحدت شاهدش هستیم. 
درهمایشی كه امروز تشكیل شده، بیشتر عزیزانی كه حضور دارنداز جامعه غیر مسلمان بوده كه به ما می گویند اقلیت دینی، چون تعداد ما در این سرزمین كمتر از اكثریت هست به نام اقلیت دینی شناخته شدیم ،ولی خوشبختانه در آگهی این همایش نوشتیم هموطنان زرتشتی، كلیمی و مسیحی، به هر حال ما اقلیت ها امروز در این جمع اكثریت هستیم و به هر حال بهتر می شود حرفمان را بزنیم خدمت بزرگوارانی كه در جمع ما اقلیت هستند ، عزیزان، افتخار می كنیم هموطنانی كه در این كشور زندگی می كنند جدا از آیین و دین و فرهنگ و نژادی كه دارند در یك واژه با یكدیگر شریكند و آْن ایرانی بودنشان هست و افتخاری هست برای ایرانی بودنشان و ما در گذر تاریخ شاهد بوده ایم. 
یكی از گزینه هایی كه در ادیان مختلف وجود دارد، گزینة فداشدن هست، این گزینه به خاطر ارزش های نیك انسانی خود را فدا كردن و این خیلی ارزشمند است ، چه چیزی بالاتر از جان كه انسان بخواهد برای چیز ارزشمند دیگری آن را از دست بدهد، ما شاید آن را ساده بگیریم زیرا وقتی خاری به دستمان فرو می رود، تحملش برایمان دشوار هست پس خودمان را جای عزیزی بگذاریم كه حاضر است جانش را فدا كند به خاطر سرزمینش یا به خاطر ارزش های نیكی كه در سرزمینش قرار است پایدار بماند وقتی جانبازِ زن زرتشتی را می بینم كه 24 سال پیش شوهرش را از دست داده، خودش نیز 24 سال است روی ویلچر زندگی می كند، یا وقتی یك مسیحی را می بینیم تا افتخار می كند همچنان جانباز هست و با وجود اینكه بخشی از بدنش از نظر فیزیكی توانایی ندارد ولی باز هم امیدوار به پیروزی و سر افرازی این سرزمین هست ، وقتی كلیمی به همین شكل هموطنان مسلمان كه شهادت برایشان ارزش دارد باید یكصدا فریاد بزنیم كه همه ایران مال همه ملت ایران است و این یك افتخاری هست برای همه ما وقتی جانبازی و فدا شدن توی این سرزمین افتخار دیرینه هست و نوعی آزاد و رها شدن هنگامی كه در تاریخ ایران باستان آرش كمانگیر در برابر بیداد دشمنان حاضر می شود تا جان خود را فدا كند و برای باز پس گرفتن خاك ایران داوطلب می شود، بر بلندی دماوند می رود و با پرتاب تیری كه به قیمت از دست دادن جان او تمام می شود، بخش هایی از خاك از دست رفته سرزمین ایران را باز می گرداند. فدا شدن را در برابر پایداری ایران به نمایش می گذارد و به دیگران آموزش می دهد.، شفیعی كدكنی شعر خوبی دارد درباره كوچ كردن برای رها شدن و پای در گِل نداشتن آن شعر، داستان كوتاهی است ، شعر كوتاهی است بین گَوَن، بوته ای صحرایی كه ریشه در خاك می كند و نمی خواهد از خاك رها شود و نسیم، نسیمی كه عین یك جانِ جانباز همراه با حركت و تداوم افتخار آمیز زندگی اش می خواهد پایداری مفید خود را در یك جای دیگر نشان دهد. 
می فرماید: 

به كجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید، 
دل من گرفته زین جا هوس سفر نداری زغبار این بیابان؟، 
همه آرزویم اما چه كنم كه بسته پایم 
به كجا چنین شتابان؟ 
به هر آنجا كه باشد به جز این سرا سرایم! 
تو دوستی خدا را چو از این كویر وحشت به سلامتی گذشتی 
به شكوفه ها، به باران برسان سلام ما را. 

یاد همه جانباختگان را گرامی می داریم و عزیزانی كه امروز جانباز هستند و درجای جای این سرزمین زندگی می كنند و توانایی شان شاید از ما از نظر فیزیكی كمتر باشد، منتها جان و روانشان از ما شادتر هست به دلیل اینكه اینها شایستگیِ بیشتری نسبت به ما در این سرزمین داشته اند- این سرزمین، سرزمین آزادگان بوده و همیشه هست به دلیل اینكه ادیان مختلفی در این سرزمین با مسالمت در كنار همدیگر زندگی كردند و در گذر تاریخ ،هیچگاه جنگ بین ادیان را شكلی كه در بعضی جاها بوده، مشاهده نكردیم، نشان دهنده روح همبستگی معنوی در این سرزمین است ، دركهن ترین بخش سرودهای مینوی این سرزمین ، در اوستا ما یك جمله زیبایی داریم كه نشان می دهد فرهنگ این سرزمین را "نِمُوُ.اَایرینَه.وَاِجَهی، نِمُوُ.كَوَاِم.خُوَرِنُو"به فرو شكوه خداداده این سرزمین درود فرستاده شده و این خیلی با ارزش هست ، این است كه هر كس به سوی این سرزمین بیاید از یك فر و شكوهی برخوردار هست كه آن فرهنگ آزادگی است ، واژه ایران یعنی آزادی و این است كه ما در گذر تاریخ هرگاه هم تازه واردی ، تازه به قدرت رسیده ای بر آن شده تا دست اندازی بر كیان این كشور داشته باشد پس از مدتی كه قادر نبوده ایران را به بازی بگیرد، با فرهنگ و خواسته های مردم ایران سازگار و هماهنگ شده است. 
ناصر خسرو یادش گرامی، شعر قشنگی دارد برای اینكه به ما نشان بدهد ، ایران سرزمینی بوده چون چناری پایدار در این سرزمین و اندك تند بادی نمی تواند آن را از بین ببرد در آن داستان كدو و چنار كه اگر كسی بخواهد به بالای این چنار برسد و خودش را نشان دهد،با ایران و فرهنگ آن نمی تواند برابری داشته باشد امریكا كه هیچ، بالاترش هم نمی تواند به این سرزمین دست درازی كند. 

نشنیده ای؟ كه زیر درخت چناری ، كدو بنی بربست و ببالید بر او بر به روز بیست 
پرسید از چنار كه تو چند روزه ای گفتا چنار ،سال فزون دارم دارم از دویست 
گفتا به بیست روز من از تو فزون شدم با من بگو سبب این كاهلی ز چیست؟ 
گفتا چنار با تو مرا نیست هیچ جنگ كه اكنون نه وقت جنگ است و نه هنگام داوریست 
فردا كه بر من و تو وزد باد مهرگان! آنگه شود پدید كه نامرد و مرد كیست 

این است ستون استوار این ملت سلحشور كه در كنار هم زندگی كردند و پایداری خودشان را نشان داده اند، پس امروز ما جمع شده ایم در اینجا، همه ادیان، همه كسانی كه تا به حال به نوعی در شكوفایی آن و تداوم این انقلاب نقش داشته ایم كه بازهم دست در دست یكدیگر بگذاریم و اعلام كنیم ما هم در این سرزمین همواره پرتلاش و سازنده بوده ایم و همواره می خواهیم كه سرافرازی كشورمان را خواسته باشیم و شاهد باشیم. 
پرچم دار انقلاب در بین گفته های نغز و ارزشمندی كه بیان می كردند ، گفتار شیرینی هم درباره شهادت و شهید داشتند، ایشان می فرمودند ، ملتی كه شهادت برایش افتخار است، شكست ناپذیر است، خیلی معنا دار است. ملتی كه فدا شدن برایش افتخار است . پس هیچگاه شكست ناپذیر نیست.این ملت همیشه روی پای خودش می ایستد و واقعا ثابت كرده ایستاده و همچنان خواهد ایستاد، 
به قول فردوسی: 

دریغ است ایران كه ویران شود 
كنام پلنگان و شیران شود 
هرآنكو شود كشته ز ایران سپاه 
بهشت برینش بود جایگاه 
چو ایران نباشد تن من مباد 
بدین بوم و بر زنده یك تن مباد