موبد نیکنام، چنانکه اشاره کردید، زرتشت معجزه ای نداشته و بعدها به او نسبت داده اند پس خندیدن او در هنگام تولد یا درمان کردن پای اسب گشتاسپ و کاشتن درخت سرو در کاشمرحقیقت ندارند.

پرسش: 

موبد نیکنام، چنانکه اشاره کردید، زرتشت معجزه ای نداشته و بعدها به او نسبت داده اند پس خندیدن او در هنگام تولد یا درمان کردن پای اسب گشتاسپ و کاشتن درخت سرو در کاشمرحقیقت ندارند. 

پاسخ: 

 

آری، زرتشت معجزه ای نداشته است. این آموزگار و پیامگوی ایران باستان، برای بازگو کردن پیام رستگاری بخشِ خویش که پیوستن مرتوگان(:مردمان، بشر) به راستی، بهره گیری ازخرد و مبارزه با دروغ و کژاندیشی بوده، نیازی به کارهای شگفت انگیز(:معجزه) نداشته است.

 

 سده ها پس از زرتشت، شاید گروهی برآن شدند تا رویدادهایی آنچنانی را به پیام آور ایرانی نیز نسبت دهند تا او را با کاروان معجزه داران همراه سازند.

 

نسبت دادن چنین رویدادهایی از آغاز زاده شدن زرتشت و دوران کودکی او آغاز گشته و تا نام آوری او ادامه داشته است.

 

آشکار است بیان این رویدادها به روزگاری در نسک(:کتاب) ها نگاشته شده است که برخی از پیروانش باور داشتند زرتشت را می توان با نسبت کارهایی شگفت انگیز، زرتشت او را همانند ادیانِ ابراهیمی درجایگاه

«پیامبر» به دیگران شناسانده باشند.

 

چه کسی می داند نوزادی پس از زاده شدن، روزگاری پیامبر خواهد شد که خندیدن او را یادداشت کرده باشد وآن را کاری شگفت آور بداند.

 

گفتنی است بسیاری از کودکان پس از زاده شدن با ورود هوای سرد به ریه هایش گریه خواهد کرد ولی اندکی نیز با خندیدن چشم به جهان می گشایند.

 

درمان کردن پای اسبِ گشتاسب نیز چنانچه رخ داده باشد با تجربه و دانایی بوده و رویدادی شگفت آور نیست.

 

کاشتنِ درختِ سرو نیز از کارهای شگفت آور به شمار نمی آید، چون هرکس توانایی کاشت نهالی را در زمین خواهد داشت.