ردپای طولانی‌ترین شب سال در متون کهن تاریخی و آثار باستان‌شناسی

ردپای طولانی‌ترین شب سال در متون کهن تاریخی و آثار باستان‌شناسی

ردپای طولانی‌ترین شب سال در متون کهن تاریخی و آثار باستان‌شناسی

|۹:۱۹,۱۳۹۵/۱۰/۱| 

 

 آیین شب یلدا در شهرهای ایران

مورخان و پژوهشگران بسیاری درباره شب یلدا و آیین‌های آن تحقیق کرده و در آثار خود به آن پرداخته‌اند. برخی این شب را شب تولد مهر و برخی دیگر این شب را نامیمون دانسته‌اند. در این گزارش مروری بر منابع تاریخی و آثار نویسندگان معاصر داشته‌ایم تا روایت آنها را از یلدای ایرانی بازگو کنیم.
 بانوی کهنسال شب‌های زمستان، یلدا به مانند قرن‌ها پیش در آخرین شب زمستان سفره رنگارنگ و پربرکت خود را می‌گستراند و ایرانیان را به استقبال فصل سفیدپوش می‌فرستد. یلدا، طولانی‌ترین شب سال را با جشنی کهن که از نیاکان به ما ارث رسیده است، بزرگ می‌دارد و نوید نور، امید و زندگی می‌دهد به تمام زنان و مردان این سرزمین کهن همیشه سرافراز. یلدا به یادمان می‌آورد که سیاهی و تیرگی و فراز و نشیب روزگار را در کنار یکدیگر و به امید با هم بودن و باهم زیستن پشت سر بگذاریم و فصلی جدید را رقم بزنیم.

به مناسبت این جشن کهن مروری بر منابع تاریخی و آثار نویسندگان معاصر داشتیم تا روایت آنها را از یلدای ایرانی بازگو کنیم.
 
هرچند قدمت شب یلدا هنوز به صورت دقیق مشخص نشده است اما باستانشناسان بر این باورند که با توجه به وجود نقوش مختلف از نمادهای حیوانی که مربوط به ماه‌های ایرانی می‌شود و به دوره پیش از تاریخ می‌رسد، می‌توان قدمت این آیین کهن را تا حدود هفت هزار سال قبل ردیابی کرد. با وجود این آنچه تحت‌عنوان شب یلدا رسمیت یافته و همزمان با تقویم خورشیدی ایران که برگرفته از گاه‌شماری بابلی‌ها و مصری‌ها است به دوره داریوش یکم می‌رسد که در تقویم ایرانیان ثبت شده است.
 
در میان منابع تاریخی کهن «آثارالباقیه» ابوریحان بیرونی یکی از برجسته‌ترین آثاری است که اشاره مستقیم به شب یلدا دارد. او درباره این آیین چنین می‌نویسد: «روز اول دی ماه را که آن را خورماه نیز می‌گویند خرم روز می‌خواند و می‌گوید که در این روز پادشاه با جامه سپید به میان مردم می‌آمد و بدون هیچ نگهبان و دربانی با گروه‌های مختلف مردم گفت‌وگو می‌کرد و با دهقانان و برزیگران در یک سفره غذا می‌خورد.» ابوریحان در ادامه گزارش خود اولین روز دی ماه را به دلیل اینکه 90 روز تا نوروز و سال نو باقی مانده «نود روز» می‌خواند.
 
یلدا در آثار پژوهشگران معاصر

در کتاب «نوروزنامه» تالیف رضا مرادی غیاث‌آبادی نیز درباره آیین‌های این شب آمده است: «ایرانیان در این شب و با آغاز بازگشت خورشید به سوی شمال شرق و افزایش طول روز در اندیشه و باورهای مردم باستان به‌عنوان زمان زایش یا تولد دگرباره خورشید دانسته می‌شده و آن را گرامی و فرخنده می‌داشتند. در گذشته آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده است. جشنی که لازمه آن حضور کهنسالان و بزرگان خانواده به شمار کهنسالی خورشید در پایان پائیز بوده است و همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار، هندوانه و سنجد به رنگ سرخ خورشید باشند.»
 
حمید سفیدگر شهانقی در کتاب خود با عنوان «جشن شب یلدا در ایران» می‌نویسد: «آخر پائیز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند. شب یلدا یا شب چله آخرین شب آذرماه و درازترین شب سال است؛ شبی که صبح فردای آن آغاز زمستان است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور فزونی می‌یابد جشن بزرگی برپا می‌کردند.»
 
سعید وزیری، نویسنده «جشن‌های کهن ایرانی» معتقد است: «یلدا نه شب تولد خورشید است و نه تولد مهر (ایزد آفتاب)؛ در نگاهی گذرا چنین می‌نمایاند که مردم از کوتاه شدن روزها و سیاهی و درازی شب‌ها دچار ناراحتی می‌شده‌اند، با خود می‌اندیشیدند که اگر در هر شب و روزی روزها کوتاهتر و شب‌ها درازتر شود، فاجعه‌ای خواهد شد، آشوب می‌شود، نظم جهان بهم می‌خورد و مرگ به سراغ همه خواهد آمد؛ مردم نمی‌توانستند بی‌گرمای خورشید به زندگی خود ادامه دهند اما پس از گذراندن شبی دراز و تاریک دریافتند که پایان شب سیه سپید است و خورشید نمرده است و می‌تواند بتابد و باز دیدند که روزها درازتر می‌شوند و شب‌ها کوتاه‌تر. در گذشت سال‌ها دریافتند که شب و روزها بلند و کوتاه می‌شوند و در این کار نظمی است و این شد تاریخ.»

وی ادامه می‌دهد: «(یادآی) یادآوری این شب است، آنها به این نتیجه رسیدند که این شب دراز هم ماندنی نیست این بود که این شب را با گفتن قصه‌ها و شادی کوتاه کردند و به سپیده رساندند و چون از آغاز روز دی، روزها بلندتر شدند بخشی از روز از ماه دی (دین) آغاز تاریخ شد و این شب شد آغاز جشن زمستانی.»

یلدا و حکایت برادران زمستان

عباس دانای علمی، نویسنده «فرهنگ عامه مردم تنکابن» درباره چگونگی برپایی آیین یلدا در تنکابن چنین می‌نویسد: «مراسم شب چله در تنکابن و اطراف آن همانند مکان‌های دیگر این کشور پاک برگزار می‌شود که بعضی از آداب و اعتقادات آن با دیگر جاها فرق می‌کند چون در ارتباط با شب چله و حتی نماد وسایلی که در آن شب مورد استفاده قرار می‌گیرد بسیار نوشته شده است با توجه به اینکه این شب را شب زایش مهر یا میترا گفته‌اند و نوشته‌اند که پیروان آن بدان مناسبت، آداب و مناسک خاصی داشته‌اند.»

وی در ادامه می‌آورد: «اول دی‌ماه تا 10 بهمن را چله بزرگ و از یازدهم بهمن تا آخرین روز را چله کوچک گویند. در رابطه با سه ماه زمستان هم عقیده بر آن بود که آن بین سه برادر تقسیم شده بود که چهل روز اول به برادر بزرگتر تعلق داشت، اما به علت روح مماشاتی که در او وجود داشت وی به کسی آسیبی نمی‌رسانید. بیست روز دوم آن به برادر وسطی تعلق داشت که شعار سوز و سرما را می‌داد و تهدید به خشک نمودن بچه درون گهواره‌ها را می‌داد اما برادر سوم یا کوچکترین را اَفتو به حود (هود) گویند. او می‌گوید که: چنان برف و سرما بر مردم و حیوانات نازل کنم که همه یخ بزنند. بدان مناسبت این مثل در گذشته بین مردم رایج بود که: آفتاب به هود برف کود به کود.»

 

«در شب چله بیشتر افراد خانه جمع می‌شدند و از داستان‌های ننه سرما و خاطرات خویش می‌گفتند. از انواع میوه‌ها و شیرینی و خوردنی‌هایی که در شب‌چره متداول بود استفاده می‌کردند. البته هندوانه حتما باید در آن شب در سفره گذاشته می‌شد چرا که برآن باور بودند، در اثر خوردن هندوانه در آن شب از گزند سرما در زمستان مصون خواهند ماند. به هر روی عقیده عموم بر آن بود که چهل رقم از خوردنی‌ها در آن شب باید بر سر سفره قرار گیرد. در هنگامی که افراد خانواده در هنگام سرمای سرد زمستان اجاق را روشن می‌کردند تا محبت و مهربانی را با شعله آتش گرم‌تر کنند. اگر شعله اجاق به صدا درمی‌آمد می‌گفتند که: پشت سر سرما بد می‌گویند.»
 
یلدا در باور مراغی‌ها

در کتاب «جشن‌های کهن ایرانی» تالیف سعید وزیری درباره آیین یلدا در میان مراغه‌ای‌ها این چنین نوشته شده است: «مراغیانی که در رودبار الموت زندگی می‌کنند به این شب ارج می‌نهند، آنان در شب یلدا انجمن یا مهمانی مفصلی برپا می‌کنند که پیران طایفه در آن حضور دارند. در این انجمن پیران یا بزرگان، زنان، جوانان و بیگانه‌ها را راه نمی‌دهند. گروهی هم برای نگهبانی روی پشت‌بام‌ها می‌روند و مراقبت می‌کنند تا مبادا چشم بیگانه‌ای به این مجلس بیفتد. این انجمن برای پیشگویی درباره وضع کشاورزی، دامداری، خوبی یا بدی آب و هوا، محصول، میزان بارندگی، سرما، بیماری و... تشکیل می‌شود. پیشگویی‌ها درباره همه این چیزهایی است که نوشته شد.»

وزیری در اثر دیگر خود با عنوان «دیداری از اوریک» درباره چگونگی تشکیل جلسه می‌نویسد: «پیرمردی که ریاست مجلس را به عهده دارد، کله بُزی را - که در میان انبانی نهفته است و به او سپرده شده- می‌آورد وسط سفره می‌گذارد و پارچه ظریف روی آن می‌کشد، آنگاه {با نگاه کردن به کله یکی یکی} پرسش‌هایی را که ضروری می‌داند می‌پرسد یا پرسش‌هایی درباره حادثه‌های سال آینده است و انگار پاسخ را دریافت می‌کند پاسخ‌ها برای پیران طایفه گفته می‌شود پس از این پرسش و پاسخ است که باید آن را فال مروا یا مرغوا گفت به خوردن و نوشیدن می‌پردازند و ساعتی بعد این جشن سالانه پایان می‌پذیرد.»

یلدا در دماوند

سعید وزیری درباره آیین شب یلدا در میان مردم دماوند می‌نویسد: «مردم دماوند در شب چله با گذاشتن کرسی به پیشواز زمستان می‌رفتند، داستان‌ها دور کرسی گفته می‌شد. با گفتن داستان‌ها و فال گرفتن‌ها جشن یلدا آغاز می‌شد؛ در این شب بود که مردم می‌آموختند اجاق خانه را روشن نگه دارند، منقل آتش شعله‌ور باشد، چراغ خانه روشن باشد تا مهر و گرما به زندگی بتابد.»

 

منبع خبر: 
ایبنا