دو گوهر همزاد ، زایندۀ نیکی و بدی

یکی از ویژگی های برجسته در جهان بینی زرتشت، اشاره به تاثیر دو گوهر همزاد و متضاد در هستی است که هرگاه در اندیشۀ انسان پدیدار شوند سبب پیدایش نیکی وبدی خواهند شد. 
زرتشت در سرودهای خود (گات ها) از دو گوهر هستی سخن می گوید که بُنیان و جان مایۀ آفرینش بوده و همچنان در فرآیند های زندگی نقش بسزایی دارند. این دو گوهر آغازین در عملکرد و ساختار با یکدیگر مخالفند ولی همزمان وهمراه با یکدیگرپدیدار شده اند. دو گوهری که چنین نقشی را در هستی بر عهده دارند با اراده و خواست مَزدا، خداوندِ یکتا آفریده شده اند. یعنی براساس خرد رَسای پروردگار در هستی پدیدار شده و گیتی برپایۀ این دو گوهر آغازین شکل گرفته و پویایی یافته است. دو گوهر همزاد و ناهمگون در نیروی مثبت ومنفی از کوچکترین بخش هرماده، که در دانش کنونی پُروتون و الکترون نام گرفته اند که نیروی ناهمگون آنها چیزی به نام ماده را هویت داده است تا بزگترین کهکشان ها که نیروی کشش ورانش بین آنها سبب پویایی آنها شده است نقش دارند و به صورت قانون و حکمت خداوندی پایدارند. برای بیان نقش دو گوهرِ مَزدا آفریده در هستی، زرتشت در آغز سرود سوم گات ها چنین می فرماید: 

"اینک برای خواستاران و دانایان، 
از دو گوهر هستی که آفریدۀ مزداست، 
سخن خواهم گفت. همچنین ستایش خواهم کرد اهورا و اندیشه نیک را، 
و گفتگو خواهم کرد دربارۀ دانش نیک و آیین راستی، 
تا با آگاهی درست از خوشبختی خداداده بهره مند شوید" (یسنا، هات 30 بند1) 

در بینش زرتشت سرشت اهورامزدا تنها نیکی وراستی است و چون نهاد چنین خداوندی سرشار از راستی و سازندگی است بنابراین کژی وناراستی در آفرینش اهورایی جایگاهی ندارد و هیچگاه در ذات او پدیدار نخواهد شد پس نمی توان خداوند را آفرینندۀ بدی هاو زشتی ها دانست. ولی در بین زندگی انسان و روابط بین آنان، انواع گوناگون بدی ها دیده می شود و افراد زیادی از دروغ ، فریب، خشم، ستم، زورگویی، کشتار و غارت گروهی که خود را انسان نامیده اند، آسیب می بینند و پیوسته از آنان شکایت و گِله دارند، این بدی ها از کجا آمده اند؟ بیگمان ارادۀ خداوند در بنیاد آنها نقشی نداشته است . 
اشوزرتشت پدیدار شدن بدی ها را تنها مربوط به جامعۀ انسانی می داند و برای بیان بینش خود می فرماید: 

"این دو گوهر هَمزاد و مُتضاد، 
چون در اندیشه انسان پدیدار شوند. 
نیکی وبدی پدیدار خواهد شد 
آنگاه دانا نیکی را بر می گزیند 
و شخص بی دانش، بدی را انتخاب می کند" (یسنا، هات 30 بند3) 

به گفته دکتر فرهنگ مهر "دوگانگی، واقعیت زندگی وهستی در جهان مادی است. خوبی وبدی، روشنایی وتاریکی، سردی وگرمی، سودمندی وزیان آوری، درک ما از هستی ها وتظاهر خارجی هستی ها (آفرینش) است که همه بازتابی از اندیشه ودریافت مغز ما از خلقت وجهان است که همیشه به صورت دوگانه بود ونبود، هستی ونیستی در اندیشه ما ظاهر می شوند. چیزهایی در طبیعت هستند که ما به آنها آگاهی نداریم وبا پیشرفت دانش وتکنولوژی آن ها را درک می کنیم. پیش از آن که، آن چیز ها را درک کنیم در خارج اندیشه ما دوگانگی وجود ندارد. خوبی وبدی نتیجه نحوه اندیشیدن وعملکرد انسان است. اهورامزدا جز خوبی نیافریده است و سپنتامینو جلوه همه خوبی های خدایی در آینه وجود است. درجلوه خارجیش، سپنتامینو (تز) با انگره مینو (انتی تز) برخورد می کند وانگره مینو ساخته وپرداخته اندیشه ومنش آدمی است. اهریمن هستی ندارد. شیطان وابلیس آنگونه که در مذاهب ابراهیمی طرح شده در دین زرتشت موقعیت ندارد. اهریمن پدیده ای است که در تظاهر خارجی سپنتامینو در برابر او ظاهر می شود." (مهر،1374، رویه86) 

در بینش زرتشت، بدی وناراستی را انسان می آفریند و خداوند هیچگونه دخالتی در پیدایی آن نخواهد داشت. بر پایۀ این نگرش و در هنجار و سامان درست هستی که زرتشت آن را اشا نامیده است، انسان دارای ویژگی اختیار و امتیاز آزادی گزینش است. انسان آزاد است که چگونه بیندیشد و با اختیارخویش آنچه را که مایل است انتخاب کند. بیگمان آزادی اندیشه و گزینش انسان، او را در نوع انتخاب و نگرش او به زندگی موظف و مسئول خواهد کرد، به این ترتیب که برابر قانون اشا که اشاره به هنجار درست هستی دارد، هر کرداری نیز بازتاب مناسب و هماهنگ با گزینش اوخواهد داشت، انسان نیکوکار که رفتارش از دانایی سرچشمه گرفته وتداوم دو گوهر همزاد ومتضاد را به نیکی تبدیل کرده باشد پیوسته از خوبی و مهر بهره خواهد بُرد و کسی که بر پایۀ کژاندیشی و به دور از دانایی پدید آورندۀ بدی ها در زندگی باشد در رنج ونا آرامی بسر خواهد برد. 
اندیشمند ایرانی تراوش اندیشۀ انسان دانا را که از برخورد دو گوهر همزاد ومتضاد پدیدار می شود، سپنتهَ مینو و چیزی را که ما بدی می شناسیم و نتیجۀ تراوش ذهن بد اندیش باشد، اَنگره مینو می نامد. این دو واژۀ اوستایی مرکب از مینو یعنی مَنش واندیشه 
تشکیل شده که در هرواژه سپنتهَ یعنی سازنده و افزاینده و انگره یعنی کاهنده و آسیب رسان است. بدین ترتیب سپنته مینو یعنی منش نیک وسازنده که تراوش یافتۀ ذهنِ انسانِ دانا است و اَنگره مینو که منش ویرانگر و ناپاک است از ذهن انسانِ ناآگاه ونادان سرچشمه گرفته است. این واژه همان است که در گویش پارسی به اهریمن تبدیل شده است و زمانی نابخردان تصور کردند که اهریمن در برابر اهورامزدا قرار گرفته است و پیروان زرتشت دو خدا را ستایش می کنند، خدای خوب وخدای بد. در حالیکه چنین نیست افریننده اهریمن، اندیشه ناپاک ونادان انسان نا آگاه است و اهریمن در برابر سپنته من جای دارد به عبارتی ساده تر بداندیشی روبروی نیک اندیشی است و هردو از اندیشۀ انسان تراوش یافته است. از آنجا که نیک اندیشی انسان، خوش گفتاری و درست کرداری را در پی خواهد داشت و اثر بداندیشی، گفتار آزار دهنده و رفتار نادرست است نتیجۀ هردو فرآیند را همگان در جامعۀ انسانی مشاهده می کنیم که بهتر است بگوییم در هازمانی که زندگی می کنیم، انسان بد وانسان خوب وجود دارند که خوبی وبدی را از دو گوهر همزاد ومُتضاد برگرفته اند که در ذهن آنان پدیدار شده اند. 
به باور زرتشت این دو گوهر همزاد هیچکدام بد نیستند بلکه هردو تکمیل کننده وبیان کنندۀ یکدیگرند به عبارتی نمی توان مُثبت ومنفی، سیاهی و سپیدی، شب وروز ،کنش و واکنش، تز وآنتی تز، کشش ورانش، عمل وعکس العمل را که همه از این دو گوهر متضاد و همزاد سرچشمه دارند، پدیده هایی بد و زیان بخش در زندگی دانست بلکه گزینش نادرست انسان بداندیش است که از نیروی اهریمنی تراوش یافته در اندیشۀ کم دانش خود یاری می گیرد و هرگونه بدی و ناراستی را در زندگی خود و دیگران پدید می آورد. 

موبد رستم شهزادی می نویسد: "بنا برآموزش های اشوزرتشت گیتی تنها جای خوشی ونیکی، یا سرای اندوه وزشتی نیست. غم وشادی، نیکی وبدی در جهان به هم آمیخته و همان اندازه که زیبایی و خوبی های آن ما را شاد وزندگی ما را خوش وخرم می سازد، زشتی وبدی های جهان نیز ما را رنج داده افسرده می کند. اشوزرتشت به ما سفارش می کند که در زندگی نباید از بدی و زشتی های آن در بیم و هراس بوده وبرای خاطر خوشبختی های جهان دیگر ازین جهان و نیکی هایش روگردان شویم و چشم بپوشیم، بلکه می فرماید تا می توانیم باید با بدی ها پیکار کرده و برهرچه زشت وناپسند است بتازیم و آنها را نابود سازیم. آن وخشور می فرماید: خداوند از کسی خشنود می شود که به یاری خرد وفرمان های دین پیوسته راه سپنتامینو یا نیکی را برگزینید واز خوی انگره مینو یا زشتی، دوری جوید زیرا آن یکی تندرستی وکامیابی وپیشرفت همه گونه خوشی ونیک بختی آورد و این دیگر رنج وبیماری، تیرگی وبدبختی در بر دارد. (شهزادی،1371، رویه 111) 

بن مایه 
آذرگشسب، فیروز(1351). گات ها، سرودهای زرتشت. تهران: انتشارات فروهر 
شهزادی، رستم (1371). زرتشت و آموزش های او. تهران: انتشارات فروهر 
مهر، فرهنگ (1374). دیدی نو از دینی کهن، فلسفه زرتشت. تهران: انتشارات جامی.