خطری بزرگ درکمین سنگ نگارۀ ساسانی«تنگ قَندیل

خطری بزرگ درکمین سنگ نگارۀ ساسانی«تنگ قَندیل

سرگذشت دردناکی است داستان سنگ نگارۀ ساسانیِ روستای«تنگ قَندیل»کازرون. یادمانی که امروزه دورافتاده و تنها شده است. چند سالی است که این بازماندۀ (اثر) ملی با خطرهای گوناگونی دست وپنجه نرم می کند و چشم به راه یاری رساندن من و تو است.البته اگر زمانی بیابیم و از روزمره گی ها رها شویم! داستان این نگارکَندها، بسیارغریب و دردناک است، روزی تاراج گران با پُتک به جانش می افتند و پایین آن را ویران می کنند، روزی دیگر، بلایای طبیعی مانند، گُل سنگ ها، برف و باران و... زندگی را برایش تنگ تر می کند. به تازگی هم چپاوُل گرانِ یادمان های تاریخی به بهانۀ یافتن گنج، سمت راست این سنگ نگاره را کَنده کاری غیرمجازکرده و زیر آن را خالی کرده اند که آن را باخطر جدی روبه رو کرده است.

سنگ نگارۀ "تنگ قَندیل" دراستان پارس(فارس)که کارشناسان و باستان شناسان ازآن با نام(عنوان)مهم ترین، ارزشمندترین و زیباترین سنگ نگارۀ ساسانی ایران یاد می کنند درخطر رُبودن است. ازدگرسو، جایگاه قرارگیری این بازمانده درتنگه و رودخانه ای است که چند سالی است خشک شده و درگذر(مسیر)تکه سنگ های جدا شدۀ کوچک و بزرگ کوه های پیرامون است و هردَم لرزه براندامش می افتد. با نزدیک شدن به زمستان نیز که  بارندگی ها افزایش می یابد، این سنگ نگاره به زیرآب رفته و آب به درون  سوراخ هایی که درجای جای آن پدید آمده رِخنه(نفوذ)کرده و پس از پایان بارندگی و سردشدن هوا، یخ می بندد و شوَند(باعث)گسترش و بزرگ تر شدن سوراخ ها به مرورزمان خواهد شد که نتیجه ای جزافزایش ترک و شکاف ها و درپایان آسیب های برگشت ناپذیر(غیرقابل جبران)ندارد.تازه اگر از دست مردمان سودجو و خودخواه زمانه رهایی یابد.

با این همه دیدگاه های گوناگونی برای پاسداری و حفاظت آن به وسیلۀ کارشناسان و باستان شناسان پیشنهاد شده است، برخی به شوَند(دلیل)جایگاه قرارگیری آن و ناتوانی و رسیدگی نکردن سازمان میراث فرهنگی  و همچنین درخطر بودن آن و دورافتادگی از مرکز شهر بر این باورند که این سنگ نگاره بهتر است به گنجینۀ(موزه)بیشاپورکازرون جابه جا(انتقال)شود.

برخی دیگربا این کَرده(عمل)به شدت مخالفند. زیرا آنان می گویند، این یادمان سده هاست(قرن هاست)که دراین جایگاه بوده و با شرایط آب وهوایی آن جایگاه سازگارشده و جابه جایی آن شوَند کُنش و واکنش(فعل وانفعالات)آب و هوایی خواهد شد و آسیب بیشتری خواهد دید. ازدگرسو، با داشتن یادمان های بسیاراز این دست در سراسر کشور و نداشتن گنجینه ای مناسب و درخُور، وضعیت آن بدتر خواهد شد و بهتر است در همین جایگاه و با تدابیر ویژه ای پاسداری و نگهداری شود.

مهدی فرجی، باستان شناس درهمین زمینه به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید:«ازآن جایی که این سنگ نگاره درمیان تنگه ای باستانی و مهم جای گرفته است جابه جایی آن کار خردمندانه ای(عاقلانه ای)نیست و باید درهمین جایگاه بماند. سرکشی یگان حفاظت بیشاپورمی تواند این یادمان را مورد پشتیبانی(حمایت)قراردهد. بهتراست بر روی آن سازه ای فضایی زده شود تا آن را از گزند باد و باران نگه دارد. بومیان منطقه نیز باید با میراث خود آشنا شوند تا بهتر بتوان این گونه بازمانده ها(آثار)را پاسداری و حفظ کرد».

این باستان شناس که از بومیان کازرون است ادامه می دهد:«این سنگ نگاره گویای ارزش و اهمیت "تنگ قندیل"در دورۀ ساسانی است و باید مطالعات گویا و هدفمندی دراین تنگه انجام شود».

اما علی هُژَبری، باستان شناس با ارایۀ طرحی نو برای پاسداری آن در همین جایگاه به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید:«با بهایی نزدیک به 10 تا 15 میلیون تومان می توان سنگ نگاره ها، به ویژه آن هایی که دوراز دسترس و جلو(معرض)دید نیستند را به خوبی محافظت و نگهداری کرد».

این ساسانی شناس ادامه می دهد:«شمار سنگ نگاره های دوراز دسترس درایران بیش از 10 تا 15 مورد بیش نیست و با یک طرح و ایده خوب می توان از آن ها نگهداری کرد. دراین طرح باید یک ستون نزدیک سنگ نگاره اَفراشته و بر روی آن سه دوربین در سه گوشۀ آن برپا شود. همچنین به یک سرچشمه انرژی خورشیدی برای تولید برق دوربین ها و یک«وایِرلس»یا دستگاهی که به اینترنت درپیوند باشد(وصل شود)وازطریق آن به نزدیک ترین پاسگاه،ادارۀ میراث فرهنگی وهر مرکز سرپرستی(متولی)دیگری برای پاسداری سنگ نگاره ها پیوندخورده(متصل) باشد، نیازمندیم».

اوبا اشاره به این که در شهراسپهان(اصفهان)شرکتی را دیده که "فنس الکتریکی" یا "پرده الکتریکی" تولید کرده است، افزود:«این فنس به هیچ روی دیده نخواهد شد. نخست آن که وارد شونده به منطقۀ بازداشته(ممنوعه)با شناسنامه(تابلو)آگهی ها(اعلانات)از وجود این فنس آگاه شده ودرصورت نزدیک شدن به خط سرخ(قرمز)یک شوک نازور(ضعیف)الکتریکی به او وارد خواهد شد.درگام دیگر،درصورت دمادم(استمرار)به ورود، شوک نیرومندتر( قوی تر)دوم وارد خواهد شد. همچنین، هم زمان دوربین های موجود آغاز به فیلمبرداری و پرتو نگاری(عکاسی)از وارد شونده به حریم خواهند کرد و با اینترنت این فَرتورها(عکس ها)به دست پاسگاه یا ادارۀ میراث فرهنگی خواهد رسید و به این شکل درهمان آن(بلافاصله)و پیش از این که آسیبی جدی به سنگ نگاره ها وارد آید نیروی یگان حفاظت یا انتظامی در جایگاه باشَنده(حاضر)خواهند بود».

هُژَبری ادامه می دهد:«این دوربین ها دید شب هم دارد و درکل با همۀ تجهیزات آن، بهایش نزدیک به 12 میلیون تومان می رسد. اگر این پیشنهاد شدنی(عملی) شود برای یگان حفاظت و سازمان میراث فرهنگی ارزان تر از پرداخت حقوق نیروهای خود است. زیرا یک سنگ نگاره برای سال های دراز(متمادی)تنها با 12 میلیون تومان نگهداری وحفاظت خواهد شد، ولی برای به کارگیری یک نیرو سالی 12 میلیون هزینه خواهد شد که نیروی انسانی یا کارش را به درستی انجام نمی دهد یا دیرتر از زمان مناسب به جایگاه خواهد رسید و یا با خطرات گوناگونی روبه رو خواهد شد. این طرح با وجود نبود دخالت نیروی انسانی به سودتر است».

این باستان شناس با توضیح این که همۀ سنگ نگاره ها درایران نیازمند چنین طرحی نیستند به ما می گوید:«جایگاه ها و مجموعه هایی مانند، نقش رستم و تنگ چوگان به شوَند(دلیل)داشتن پایگاه و نگهبان حتا درشب نیاز به چنین طرحی ندارند، ولی جایگاهی مانند،"تنگ قندیل"که هم دورافتاده و هم رها شده است با اجرای این طرح می توان از دست اندازی و ویرانی آن پیشگیری کرد».

دربارۀ دشواری های این یادمان باستانی،فرجی می گوید:«شوربختانه(متاسفانه)این اندیشه و تفکردرمیان مردم ساده(عادی)روایی(رواج)دارد که سنگ نگاره ها طلسم هایی هستند که درمیان آن ها و یا کناره های آن، گنجینه هایی از روزگارباستان گذاشته شده است و از همین روی در کناره ها و پیرامون آن ها اقدام به کَنده کاری غیرمجاز کرده ویا با کوبه های(ضربات)مرگ زا به جان سنگ نگاره ها می افتند. همان کاری را که در تنگ چوگان با نگارۀ بهرام  یکم کردند».

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، با وجود شمار بسیار سنگ نگاره ها دراستان پارس(فارس)و پراکنش آن ها، برخی از این یادمان ها نیازمند چنین طرح هایی که دربالا از آن یاد شد، هستند که با آزمایش و بررسی بیشتر می توان این طرح ها را به انجام رسانید. از دگرسو، با وجود دست اندازی و چپاول تاراج گران که در چند سال گذشته حتا به جایگاه هایی مانند، تنگ چوگان با وجود داشتن نگهبان و پایگاه میراث فرهنگی، آسیب های برگشت ناپذیری زده ودرآینده هم خواهند زد و این که جایگاه قرارگیری سنگ نگارۀ"تنگ قندیل" بسیار ویژه است نیاز به چنین طرح هایی احساس می شود و بهتر است مسوولان و مدیران میراث فرهنگی این طرح ها را مورد آزمایش و بررسی قراردهند.

دربارۀ هویت و شناخت این سنگ نگاره، دیدگاه های گوناگونی وجود دارد.علی اکبرسرفراز، باستان شناس که به گفتۀ خود نخستین بار این سنگ نگاره را شناسایی کرده و آن را یافته است، نگارۀ پادشاه را شاهپوریکم شناسایی کرده و نگارۀ زن را ملکه و همسر پادشاه،آذرآناهید می شناساند. و نگارۀ پشت سر شاهنشاه را "موبد کرتیر" دانسته است. هرچند دیدگاه وی امروزه،رد شده و مورد پسند باستان شناسان و پژوهش گران نیست. دربارۀ این یادمان بررسی های کمی انجام گرفته است." لویی واندِنبِرگ" و " گیرشمَن" هرکدام دیدگاه هایی را آورده اند.

مهدی فرجی درهمین زمینه می گوید:«سنگ نگارۀ"تنگ قندیل"درمنطقه ای میان نورآباد مَمسَنی و قائمیه واقع شده و پیوند تنگاتنگی با شهر بیشاپور دارد. این سنگ نگاره نیز به نگارۀ سرفراز نیز ناموَر(معروف)است. سرفراز نیز پادشاه و شخص برتر را شاهپور یکم می داند و برخی دیگر با درنظر گرفتن نگاره های بهرام دوم در سکه ها و نگارۀ "سرمشهد" کازرون که همراه با ملکه است آن را به بهرام دوم نسبت می دهند. زن سمت راست نیز، گویا آذرآناهید همسر شاهپوریکم است که نمونۀ کاشی کاری رنگی آن در بیشاپور نیز به دست آمده است».

دکترعلی رضا جعفری زند، باستان شناس نیز که این سنگ نگاره را از نزدیک دیده است به تارنمای فرهنگی می گوید:«بی گمان و بدون دودلی(تردید)این نگارۀ بهرام دوم است که با همسرخود تراشیده شده است و یکی از زیباترین و بی مانندترین نگارکَندهای ساسانی ایران به شمارمی آید».

اما میلاد وَندایی باستان شناس وعلی هُژبری دیدگاه دیگری دارند،میلاد وندایی درهمین زمینه به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید:«نگارۀ پادشاه، نرسی است که با توجه به نگارۀ "برم دلک" و همانندی تاج آن ها که او هم نرسی است و همچنین نگارۀ نقش رستم که نرسی درآن آشکار است و دیگر شوَندها(دلایل)می توان پادشاه را نرسی نامید که گلی را از دست مادر خود آذرآناهیتا می گیرد. پشت سر پادشاه هم، بهرام سوم ایستاده است».

نگین میری، باستان شناس نیز با رد نرسی خواندن پادشاه نام برده به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید:«من نیز دیدگاه سنتی را دنبال می کنم. نگارۀ پادشاه، چهرۀ بهرام دوم را نشان می دهد. زیرا تاج بهرام که نشان«ایزد بهرام»است بال مانند و میان(وسط)دایره جای دارد که بر روی سکه ها نیز آشکاراست. بهرام دوم، نخستین پادشاهی است که در سکه ها به همراه ملکه و همسر خود دیده شده است. ملکه و نگارۀ زن نیز، شاپور دُختک همسر پادشاه است که گلی را به زیبایی به پادشاه پیشکش می کند. پشت سر پادشاه نیز، بهرام سوم که جانشین(ولیعهد)شاهنشاه است تراشیده شده است».

این باستان شناس که بر روی دوره ها و زندگی اجتماعی ساسانیان پژوهش کرده، می افزاید:«تاج نرسی، متفاوت تراز این تاجی است که درنگاره می بینیم. به شوَند آسیبی که تاج و چهره پادشاه دیده، برخی را گمان بر آن است که این نگارۀ نرسی است. به هیچ روی چنین برداشتی درست نیست. ازسویی دیگر ما در این جا با شکل کامل بانو رو به رو هستیم که برای پیروزی نشان داده شده است و نمی تواند درایهام و اشاره چنین نگاره ای را تصور کرد که برای نمونه گل را ازدست مادرخود بگیرد، دراین جا ما با پُرسمانِ(مساله)مهرورزانه و عاشقانه روبه رو هستیم که همین جُستار(بحث)این نگاره را یکی از بی همتاترین و زیباترین نگاره های ساسانی کرده و چهرۀ یک بانو را کاملا متفاوت و ویژه نشان می دهد».

دکتر میری ادامه می دهد:«این شکل خود زمینۀ تاریخی دارد و یک نمونه،نمودَک(فرمول)است و به گونه ای یک جوربرتری قدرت را نشان می دهد. اما گواهی هایی(مدارکی) که برای شناخت نرسی به دست داده شده، چندان استوار و محکم نیست و به شوندهایی که گفته شد نادرست است».

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، این سنگ نگاره وابسته(مربوط)به هرپادشاهی که باشد دارای ارزش فراوانی است وازاندک سنگ نگاره های نسبتا سالم برجای مانده درایران و استان است که هم اکنون با خطرجدی رو به رو شده وما نیز با نشان دادن فَرتورهای(عکس های)این سنگ نگاره، مدیران میراث فرهنگی استان و شهرستان را از کنده کاری غیرمجاز و دشواری های موجود آگاه کرده ایم و انتظار می رود که مورد رسیدگی وتوجه مسوولان قرار گیرد.

این بازماندۀ تاریخی در13 اَمُردادماه 1380 با شمارۀ 4539 در سیاهۀ(فهرست)یادمان های ملی به ثبت رسیده است.

 





 

منبع خبر: 
تارنمای مهرگان