جایگاه زبان پارسی

جایگاه زبان پارسی
فاطمه مهدوی: یک هزار و 146 سال پیش یعقوب لیث صفاری زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی ایرانیان اعلام کرد و مردمان سرزمین پارس از آن زمان تاکنون با این زبان شیوا و پرنغز سخن می گویند، شعر می سرایند و می کوشند تا این میراث گرانبها را به نیکی پاس دارند.

بشر از گذشته تا به امروز برای برقراری ارتباط با همنوعان خود نیازمند استفاده از مهم ترین ابزار ارتباطی یعنی زبان بوده است، مجموعه ای از نشانه های قراردادی که به وسیله ی آن مقصود خود را به دیگران منتقل می کنیم.

زبان ها با توجه به تمدن و فرهنگ هر کشوری، متفاوت هستند و گویش های بسیاری را در خود جای داده اند، زبان فارسی نیز در ایران از گذشته جایگاه بسیار مهم و غنی داشته است.

پیشینه ی کهن زبان فارسی به ایران باستان باز می گردد. روند تاریخی این زبان در سه دوره ی باستان، میانی و نو خلاصه می شود. زبان فارسی امروزی ریشه در فارسی میانه دارد، فارسی میانه از فارسی باستان گرفته شده و فارسی تنها زبان ایرانی محسوب می شود که هر سه دوره ی تاریخی آن ثبت شده و از آن ها نوشتارهایی به جا مانده است.

استفاده از زبان فارسی هنگامی آغاز شد که اقوامی پارسی به جنوب غربی فلات ایران کوچ کرده و پس از چیره شدن خاندان هخامنشی، بر سرزمین های گسترده ای از فلات ایران؛ پارسی باستان به عنوان زبان رسمی و زبان اداری این منطقه ی پهناور به کار برده شد.

این زبان در ابتدا دارای ساختار دستوری پیچیده و حالت های صرفی گوناگونی بود، به دلیل گسترده بودن قلمرو هخامنشیان، بسیاری از مردم غیرایرانی نیز به آموختن فارسی روی آوردند و این امر سبب شد تا دستور زبان پیچیده پارسی باستان، ساده تر شود، به گونه یی که در سال های پایانی سلطنت هخامنشیان این زبان به صورت ابتدایی دوره ی میانه تغییر کرده بود.

بعد از حضور ساسانیان در ایران، این زبان غنی تبدیل به زبانی ساده، برتر، رسمی و اداری ایران شد و در آسیای میانه گسترش یافت.

پس از مدتی به دلیل نفوذ زبان عربی در ایران، استفاده از واژه های فارسی کمرنگ شد بنابراین در زمان سلطنت صفاریان بر کشور، یعقوب لیث صفاری پادشاه و امیر صفاری در اقدامی فرهنگی خواستار آن شد که تمامی شاعران به زبان فارسی شعر بسرایند تا درک آن برای فارسی زبانان آسان شود، به این سبب محمد بن وصیف که اداره ی امور دیوان یعقوب لیث را بر عهده داشت، نخستین شعر را در قالب قصیده ای به زبان فارسی سرود.

امیر صفاریان با تاکید بر استفاده از گفتار و نوشتار به زبان فارسی، خواهان به کارگیری پارسی دری بود که در دربار ساسانیان با آن سخن می گفتند و نامه نگاری می کردند.

پارسی دری به پارسی تاجیکی نیز شهرت دارد. پسوند دری بیانگر این است که مردمان دره ی جیحون (آمو دریا) این زبان را از دست ندادند و به صورت امانت به سایر ایرانیان باز گردانده اند و واژه دری منسوب به این دره است.

یعقوب لیث صفاری مهم ترین اقدام خود را در راستای گسترش زبان فارسی انجام داد، وی در هفتم دی 247 هجری خورشیدی پارسی را زبان رسمی همه ی ایرانیان اعلام کرد. با فراهم شدن چنین زمینه یی در نیمه ی شمالی ایران به ویژه خراسان، گویش های تازه یی به وجود آمد و این گونه فارسی دری در کشور رواج و گسترش یافت و به تدریج زبان فارسی را به عنوان زبان گفتاری و نوشتاری در جامعه به کار گرفتند.

بنابراین تلاش های ارزنده ی یعقوب لیث صفاری به عنوان نقطه ی عطف جاودانگی زبان فارسی به شمار می رود که پس از آن با کوشش بسیار سامانیان، این راه ادامه یافت.

دوره ی سامانیان را باید زمان تکامل زبان فارسی دانست از آن جهت که امیران سامانی به دلیل علاقه ی فراوان به شعر و زبان فارسی، بسیار به روند گسترش این زبان اهمیت می دادند چنانکه نخستین اثرهای برجسته ی شعر فارسی به قلم شاعرانی چون شهید بلخی، رودکی، ابوشکور، دقیقی و فردوسی نوشته شد و ادیبان بسیاری در این هنگامه پرورش یافتند.

فردوسی شاعر برجسته ی ایرانی را می توان به عنوان تاثیرگذارترین شاعر در حفظ هویت زبان فارسی امروز دانست، وی با سرودن شعرهای زیبای شاهنامه تاثیر بسیار مهمی را بر بازیافت بسیاری از واژه های گم شده ی زبان فارسی ایجاد کرد.

زبان فارسی در دوره های مختلف تکامل یافت و با اثرهای ماندگار بزرگان شعر و ادب فارسی، هر روز بیش از پیش بر اهمیت استفاده از این زبان و گسترش آن تاکید شد، چنانکه در دوره ی مشروطه با تشکیل دارالفنون، برخی از نخستین آموزگاران این مدرسه، به نگارش کتاب های علمی فارسی پرداختند و گام های تازه یی را برای غنی سازی این زبان برداشتند، در دوره ی معاصر، نویسندگان و بزرگان ادبیات این مرز و بوم با نوشتن داستان های بسیار و همچنین ترجمه ی کتاب های خارجی، تمام همت و تلاش خود را برای حفظ و رشد زبان فارسی به کار بستند.

فرهنگستان ایران در دوره ی پهلوی، با هدف ساخت واژه هایی جایگزین برای کلمه های بیگانه شکل گرفت که امروز بسیاری از این لغت ها در گفتار و نوشتار ایرانیان به کار می روند. از آن سال تاکنون کتاب ها و مقاله های علمی فراوانی به زبان فارسی انتشار یافت تا واژه ها و اصطلاح های بسیاری در معناهای دقیق و مشخص، پذیرش همگانی یابند و بدین ترتیب متن های علمی فارسی روشن تر و گویاتر شدند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران 50 گروه تخصصی واژه گزینی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی به فعالیت پرداختند که آنها توانستند در راستانی غنی سازی زبان فارسی بیش از 35 هزار معادل فارسی را برای واژه های بیگانه به تصویب رسانند.

امروز این زبان علاوه بر ایران در کشورهای بسیاری چون تاجیکستان، افغانستان و ازبکستان به کار برده می شود.

 

عبدالحسین فرزاد زبان فارسی را با داشتن پشتوانه ی فرهنگ و ادبیاتی نیرومند و کهن، یکی از زبان های قابل توجه جهان دانست و عنوان کرد: آنچه سبب شده است تا زبان فارسی درگذر زمان، تحول های اجتماعی و سیاسی و نیز دربرابر هجوم های متعدد بیگانگان، خود را حفظ کند و با جریان های پیش آمده، سازگار شود بی آنکه حرکت پویای خویش را از دست بدهد و یا چون زبان مصریان و موروسکوها(مراکشی های قدیم) که از میان رفتند، محو نشود، این است که این زبان، سازنده ی فرهنگی بسیار توانا و استوار محسوب می شود.

استاد زبان و ادبیات فارسی ضمن اشاره به اینکه عرفان نیرومند ایرانی با تکیه برتعالیم قرآن، توانست ادبیات فارسی را به اقصی نقاط جهان گسترش دهد، بیان کرد: خورخه لوییس بورخس، نویسنده و شاعر پست مدرن آرژانتینی بیان می کند که نخستین معلم من، عطار نیشابوری است. او شیدای منطق الطیر عطار بود.

این استاد ادبیات، زبان فارسی را زبانی فرهنگ ساز عنوان کرد و گفت: این زبان در به وجودآوردن فضای روشنفکری بسیار توانا عمل کرد. بسیاری از فیلسوفان ایرانی با این زبان اندیشه های فلسفی خود را بیان کرده اند. به بیان دیگر زبان فارسی با منش ایرانیان که همواره شاد زیستن را درکنار دیگران، دوست داشتند همخوانی دارد. خواجه نصیر طوسی اخلاق ناصری را به زبان فارسی بدون هیچ مشکلی نگاشت و همچنین ترجمه ی قرآن مجید که به زبان فارسی روان در تفسیر کشف الاسرار میبدی بیان شده است، واژه سازی ظریف و علمی را به صورت کامل نشان می دهد.

عبدالحسین فرزاد با بیان اینکه زبان فارسی پس از اسلام، زبان عربی را در خود گنجاند، یادآور شد: زبان فارسی آن چیزی را که از زبان عربی وام گرفت به صورت فارسی درآورد؛ به صورتی که آن واژه ها در زبان فارسی معادل هایی یافت که با آن چه در عربی است، کاملا تفاوت داشت. ادبیات فارسی که در حقیقت جولانگاه زبان فارسی است، ابعاد کنایی، استعاری و ... را به خوبی نشان می دهد. زبان فارسی برای مجاز و عبور از مجاز به گستره چندصدایی، به خوبی پرورش یافته است. ایرانیان باستان بی تردید در سخن گفتن از کنایه و مجاز بهره می گرفته اند و این به دلیل، ادب اجتماعی آنان بوده است که برخی مطالب را به آشکارا بیان نمی کردند و مخاطب، خود باید از این کنایه ها، آنطوری که ظرفیت داشت، برداشت می کرد.

استاد زبان و ادبیات فارسی یادگیری زبان فارسی را به دلیل داشتن حشویات کنایی(صنعتی در ادبیات) بسیار دشوار دانست و عنوان کرد: افزون بر اینها موسیقی خاصی در این زبان وجود دارد که ادراک آن را برای غیرایرانی سخت می کند. اگر بخواهیم در مورد زبان فارسی سخن بگوییم باید بدانیم که زبان محاوره و زبان ادبی از جهت درونمایه چندان از یکدیگر دور نیستند. حتی در آثار مشهور ادبی از ادبیات و فرهنگ عامه بسیار استفاده شده است.

فردوسی توسی شاعر بزرگ ایران شاهنامه را به زبان فارسی سره(خالص)، سروده است. اصرار فردوسی بر اینکه از زبان فارسی سره استفاده کند این بوده که حقیقت به هر زبانی گفته شود آن زبان مقدس است. روحیه خردگرایی ایرانیان که فردوسی در روزگار غلبه عناصر بیگانه بر ایران، نماینده آن بود، دفاع از زبان فارسی را ضروری دید. این حرکت در جهت تعصب نژادی یا قومی نبود بلکه ایستادن در برابر اندیشه ای نادرست بود که حقی را انکار می کرد. در شاهنامه ی فردوسی خردگرایی و حق طلبی بسیار پررنگ است. دانش دوستی در سرلوحه ادبیات فردوسی قرار دارد:

**توانا بود هرکه دانا بود

ز دانش دل پیر برنا بود

جالب است که «فرانسیس بیکن» متفکر انگلیسی، سال ها پس از فردوسی گفت:«دانایی باید به توانایی منجر شود.»

فردوسی در شاهنامه، دگردوستی و عشق به دیگری را تعلیم می دهد. او هیچ نشاط و شادی را بدون دیگری به رسمیت نمی شناسد و معتقد است که به جای خودپرستی و دل بستن به جهان و منافع شخصی با دیگران همراه باید شد.

**چرا مِهر باید همی برجهان

بباید خـرامید با همـرهان

**چنین است کردار این گنده پیر

ستاند زفرزند، پستان شیر

**چو پیوسته شد مهردل برجهان

به خاک اندرآرد سرش ناگهان

**تو از وی به جزشادمانی مجوی

به باغ جهان برگ انده مبوی

عبدالحسین فرزاد در پایان سخنانش تصریح کرد: زبان فارسی یکی از نیرومندترین زبان های جهان است که توانسته ادبیاتی بسیار قدرتمند و انسانگرا را به جهان هدیه کند و اگر تنها عرفان ایرانی را در نظر بگیریم و آن را هدیه ی ادبیات فارسی به جهان بدانیم، هیچ زبانی نتوانسته به چنین اقتداری دست یابد.

منبع خبر: 
خبرگزاری ایرنا