تاریخ کُشیِ افراط گرایان

تاریخ کُشیِ افراط گرایان

 

 

 

مهدی جوکار: وقتی پتک داعشیان بر سر مجسمه های تاریخی فرود می آمد و آنها را در چشم برهم زدنی از بین می برد، یاد این جمله «آلبرکامو» افتادم: «کسانی که مدعی اند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند، سرانجام به این نتیجه می رسند که همه را باید کُشت!»؛ آری افراط گرایان تنها به کشتن آدم ها بسنده نمی کنند آنها تاریخ را نیز سر می برند.

چه تلخ است ترور و چه حزن انگیزتر، دیدن لذتی که تروریست ها از عملشان می برند. اما از این تلخ تر، تمایل به نمایشِ عملِ ترور است. مرگ هر انسان، روح انسان های دیگر را جریحه دار می کند اما کشته شدن، تحمل این درد را دوچندان دشوار می سازد. ترور، به این دلیل که کشته شدن یک انسان به دست انسانی دیگر است، تحمل رنج ناشی از مرگ را برای انسان سنگین تر می کند و این پرسش را پیش می آورد که چرا؟

هر شخص یا گروهی برای اقدام به کشتن دیگری به طور معمول دلیلی دارد، اما همواره این پرسش مطرح بوده که هدف از نسل کشی چیست و چرا گروهی به این مرحله می رسد که خود را برتر از دیگران می شمارد و در مقام خدایی، حکم مرگ دیگران را صادر می کند و خود نیز آن را به اجرا در می آورد.

اما این همه ی ماجرا نیست. رنج انسانی ناشی از ترور، فقط به کشتن انسان ختم نمی شود. کشتن تاریخ نیز می تواند به همان اندازه ی کشتن انسان، حزن انگیز، تلخ و دردناک باشد و چه بسا که درد آن از درد کشتن انسان عمیق تر است و پیامدهای بلندمدت تری دارد.

تاریخ بسیار شاهد نسل کشی و ترور انسان ها به بهانه های مختلف بوده است که خطرناک ترین و وحشیانه ترین این نسل کشی ها به تلاش برای برتری دادن به اندیشه یی جزم گرا توسط مبلغان آن بر می گردد؛ کشته شدن هزاران نفر در جنگ های مذهبی گرفته تا کشته شدن میلیون ها تن به دست حاملان ایدئولوژی های مدرن چپ و راست، همگی شاهدان مثالی از رنج انسان در تاریخ است.

اما با وجود این، تاریخ کمتر به خود دیده است که آثار تمدنی بشر زیر چکمه های جزم اندیشان دینی و ایدئولوژیک خُرد شود.

وحشی گری های بسیاری در طول جنگ های مختلف در تاریخ بشر رخ داده است، اما کمتر حمله یی به تخریب آثار تمدنی بشر انجامیده است و هر قوم و گروهی که به چنین عملی دست زده، تاریخ قضاوت سنگینی علیه آن ها داشته است؛ حمله ی «اسکندر مقدونی» به تخت جمشید و وحشی گری های مغول از نمونه های چنین قضاوت تاریخی است.

گاهی سخن گفتن از درد انسان، از رنج بشر و از مصیبت هایی که از وحشی گری های جزم اندیشان بر قلب انسان حادث می شود بسیار دشوار است. در چنین مواردی است که قلم از نوشتن باز می ماند و انسان درد را بر سینه خود احساس می کند.

گویی رنج انسان را پایانی نیست و پیشرفت های تمدنی نیز نه تنها از رنج انسان کم نکرده بلکه ابزارهایی که تمدن مدرن کنونی در اختیار برخی گروه های جزم اندیش قرار می دهد عمق و شدت رنج انسان را تشدید کرده است.

خاورمیانه اکنون یکی از سیاه ترین دوران تاریخی خود را سپری می کند. ظهور گروه تروریستی «داعش» در سوریه و عراق و جنایت هایی که این گروه هر روز مرتکب می شود چنان قلب انسان را به درد می آورد که زبان از وصف آن قاصر است. انگار که کشتن انسان به لذتی برای این گروه تبدیل شده است که آن ها به شیوه های ابتکاری برای لذت بردن از این کشتن ها روی آورده اند. آخرین نمونه ی چنین ابتکاراتی!، سوزاندن مخالفان به خشن ترین شکل ممکن است.

اما انگار جنایات داعش پایانی ندارد. با وجودی که کشتن هر روزه ی انسان ها به وسیله ی این گروه دل هر دردمندی را به درد می آورد، اقدام این گروه در تخریب آثار تمدنی عراق بار این درد را 2 چندان و تحمل آن را از حد هر انسانی خارج کرده است.

منطقه یی را که عراق و سوریه ی کنونی در آن واقع شده اند، مهد تمدن بشری می دانند و با ارزش ترین یادگارهای تمدنی بشر در این منطقه قرار دارد. حال بخش هایی از غنی ترین قسمت های این منطقه در دست وحشی ترین گروهی افتاده است که تاریخ پس از مغول به خود دیده است.

جنگ در سوریه بخش بزرگی از آثار تمدنی این کشور را تاکنون نابود کرده است و همین خود ضایعه یی بزرگ برای تمدن بشری به حساب می آید. اما تخریب عمدی و برنامه ریزی شده ی آثار تمدنی عراق به وسیله ی داعش بسیار غم انگیزتر می نماید.

آتش زدن کتابخانه ی شهر موصل که دربرگیرنده ی صدها نسخه ی خطی تاریخی بود و تخریب موزه ی مرکزی این شهر که آثاری چند هزار ساله از تمدن های بین النهرین را در خود جای داده بود، از نمونه های تازه ی اقدام های جنایت کارانه این گروه تروریستی علیه میراث تاریخی بشریت است که نشان از تفکر تاریک و ضد بشری این گروه می دهد.

پیش از این نیز این گروه اقدام به حراج گسترده ی آثار باستانی عراق در بازارهای سیاه و تخریب دیوار تاریخی شهر نینوا کرده بود؛ امری که دیگر قابل جبران نخواهد بود و بشریت را با ضایعه ی «فقر تاریخی» روبرو می کند.

این گروه تروریستی به بهانه ی این که این آثار تاریخی نمادی از بت پرستی است و با این توجیه که پیامبر اسلام نیز بت های کعبه را شکست، دست به تخریب جمعی ِ آثار تمدنی عراق که متعلق به همه ی بشریت است زده است. پیشینه ی چنین اقدامی به طالبان افغانستان باز می گردد که در اقدامی مرتجعانه در دوره ی سیاه حکومتشان بر افغانستان، یکی از بزرگ ترین مجسمه های تاریخی بودا را به بهانه ی مبارزه با کفر نابود کرد.

اقدام داعش در تخریب آثار تمدنی عراق با این توجیه که این ها نمادی از کفر و بت پرستی به شمار می آیند، این پرسش را در ذهن تداعی می کند که اگر چنین توجیهی به واقع درست باشد چرا در تاریخ هزار و چهارصد ساله ی اسلام هیچ گروه اسلامی تاکنون با آثار تمدنی سرزمین های تحت سلطه ی خود چنین برخورد نکرد؟ و چگونه است که حتی مسلمانان صدر اسلام که سرزمین های اسلامی کنونی را به تصرف درآوردند نیز به چنین اقدامات وحشیانه یی دست نزدند؟

چنین تفکرات جزم اندیشانه یی نه تنها آزادی و اختیار انسانی را نادیده می گیرند - حقی که خداوند به عنوان بزرگ ترین موهبت به انسان داده است - حتی کوچک ترین مخالفتی را نیز به شدیدترین شکل ممکن پاسخ می دهد. اوج حقارت انسان در این تفکر را در تخریب آثار تمدنی مشاهده می کنیم.

شاید بتوان گفت که این شدیدترین نوع نقض آزادی انسانی باشد که تلاش می شود نمادهای تمدنی را نیز از بین برده و بشریت را از حافظه ی تاریخی محروم کند.

داعش نشان داده است که برای اقدام های وحشیانه ی خود نه تنها به هیچ گروه یا نهادی پاسخ گو نیست، بلکه هیچ گروه یا نهادی غیر از خود را نیز قبول ندارد. جامعه ی جهانی نیز هر روز با نوع تازه یی از جنایت علیه بشریت از سوی این گروه روبرو می شود.

پس باید دست به اقدامی بنیادین زد و نه تنها این گروه را از بین برد و مناطق زیر کنترل آن را باز پس گرفت، بلکه باید ریشه های جزم اندیشی را خشکاند و مانع از شکل گیری چنین گروه هایی در مکان ها و زمان های دیگر شد.

از این جاست که جامعه ی جهانی و دولت ها فارغ از هر گونه منفعت طلبی و سودجویی باید دست به کار شوند و در اقدامی عملی (نه نمایشی)، یکبار برای همیشه با ساز و کاری نهادین ریشه ی داعش و داعشی گری را بخشکانند و بخشی از رنج بشری را تسکین دهند.

منبع خبر: 
خبرگزاری ایرنا