- صفحه اصلی
- دوره نمایندگی
- گفتمان
- فرهنگ ایران
- نوشتارها
- نیایش های اوستایی
- نهاد های زرتشتی
- درباره ما
- پایگاه های مرتبط
- خبرها
ارزش اندیشه زرتشت در جهان امروز
بينش و انديشه اشوزرتشت ، كهنترين يادگار اخلاقي و انسان محور بشري است. از يكسو نخستين دين و فلسفه يكتاپرستي در جهان است كه با آموزههاي خود، هر مرد و زن از هر باور و فرهنگي را در جهان به رستگاري سفارش ميكند و از سوي ديگر با انگيزه تازه كردن زندگي و هماهنگ شدن با دانش زمان در جهان امروز ، با نيازهاي مردم در هر مكاني سازگار شده است.
بيگمان كه داشته و ابزار انسان در جهان محدود بوده و خواستههاي بشر نامحدود است ولي بسياري از آرزوها و روياهاي اين آفريده اهورايي در گذر زمان با بهره گيري از دانش به واقعيت تبديل شده و انسان آن را تجربه كرده است، جهان امروز جهاني است به كوچكي يك دهكده كه ساكنان آن با سادهترين ابزار و كمترين زمان، امكان دستيابي به انديشه و تمدن و فرهنگها را در دورترين مسافت خواهند داشت در اين دهكده جهاني انديشههايي رنگارنگ از روزگاران گذشته نيز شكل گرفته و اديان الهي پديدار شده اند كه همه آنها به زبان قوم خويش مردم زمان را از بيداد و ستم روزگار رهايي بخشيدهاند و بشر را به اخلاق و رفتار نيكو دعوت كردهاند، چند مكتب بشري نيز در گوشههايي از جهان شكل گرفته و راهكارهايي به انسان پيشنهاد دادهاند در اين ميان به كهنترين دين يكتاپرستي جهان و برخي از ويژگيهاي اين آيين اشاره ميكنيم تا دريابيم كه انديشههاي اشوزرتشت چه ارزشي در جهان امروز دارد.
1. جهان شمول بودن
انديشه اشوزرتشت مربوط به قوم و مردم خاصي در جهان نيست ، او مردماني را برگزيده تر از ديگران نميداند كه خداوند آنان را به رهبري برگزيده باشد. اين پيام آور سخنان خود را براي رستگاري مردم جهان بيان كرده است و انسان بودن و پرورش ارزشهاي نيك را به هر فرد سفارش مي كند تا اخلاقي نيك و رفتاري شايسته بر جهان هستي پويا و پايدار گردد چنانچه مولانا ميفرمايد:
دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند كه يافت مينشود گشـتهايم ما گفت آنكه يـاد مينشود آنم آرزوست
2. جايگاه خداوند
انديشه اشوزرتشت كه نخستين بار به يكتاپرستي پي برد خداي هستي را تركيبي از چند صفت برشمرد و نام او را اهورامزدا گذاشت يعني داناي بزرگ هستي بخش، يعني دانش برتر و دانش كامل ، از اين ديدگاه خداوند ويژگي آفرينندگي بر مبناي دانايي دارد پس پروردگار بدي و نابرابري، ستم و بيداد را خلق نكرده است، آفريدگار نيكيها بيدادگر و انتقامجو نيست بلكه با مهر خود در هستي نمايان ميشود.
3. ناسازگاري با پندارهاي نادرست
بينش و آموزشهاي اشوزرتشت بر اساس واقعيتها است، اشوزرتشت باور دارد كه دانش زمان در حال تكامل است و هيچگاه آن را پاياني نميبيند از اين ديدگاه استوره باوري، خرافهپرستي، پندارهايي كه بر احساس نادرست و باورهاي تعصبانگيز باشد نميپسند او انسان را به پندارنيك سفارش ميكند كه بر مبناي دانشزمان هماهنگ شده باشد و همه را ياريگر بيداري دانش بشري در گذر تاريخ ميداند، چنانچه بزرگمهر حكيم ميفرمايد:
همه چيز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزادهاند.
4. جايگاه دين
در بينش اشوزرتشت واژه دين كه در اوستا به صورت "دَاِنَه" آمده است به معني وجدان آگاه يا نيروي تشخيص خوب از بد است به همين روي انساني ديندار است كه بر پايه دانايي انديشه ميكند و با ياري وهومن و نيروي دروني آگاه خويش در راه بهزيستي و رستگاري خود و ديگران كوشش ميكند و كساني كه غير از اين را باور داشته باشند در كنار دين، بازار برتري جويي ساختهاند و به قول حافظ حقيقت را درك نكردهاند.
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
5. جايگاه انسان
انسان در انديشه اشوزرتشت ياور و ياري دهنده او براي گسترش راستي و مبارزه با دروغ است. وقتي انسان ميتواند برخي از فروزههاي نيك اهورايي را در خود پرورش دهد و به ياري آنها در بستر زمان حركت كندپس مسئول است و ماموريت دارد. زن و مرد در بينش اشوزرتشت با يكديگر برابرند و بر يكديگر هيچ برتري ندارند مگر آنكه در پيشرفت جهان هستي با دانايي و كردار نيك سهم بيشتري داشته باشند.
6. اختيار
بينش اشوزرتشت بدون كم و كاستي از اختيار و يا آزادي گزينش سخن ميگويد و جبر را نميپذيرد از اين ديدگاه گناه آغازين نيز جايگاهي ندارد و انسان بيگناه و پاك به جهان هستي آمده است، هر كس با انتخاب راه خويش، خوب و بد را در زندگي تجربه مي كند تا زندگي را با اختيار و نه با تاييد و دستور ديگري براي خود به سامان آورد.
7. دانشپذيري
دانش اندوزي و گسترش آن از پيشنهاد ويژه آموزههاي اشوزرتشت است كه در جهان امروز نيز راهكاري مناسب براي دست يافتن به ناديدنيها و ناآگاهيها است. اشوزرتشت پيشرفت و توانايي انسان را به دانشاندوزي او نسبت ميدهد.
چنانچه فردوسي ميفرمايد:
توانا بود هر كه دانا بود ز دانش دل پير برنا بود
يا ناصر خسرو:
درخت تو گر بار دانش بگيرد به زير آوري چرخ نيلوفري را
8. خردمندي
با انديشه زرتشت همه در جهان بايد خردمند باشند زيرا بالاترين هديه خداوندي به انسان هوش و انديشه است كه انسان بر مبناي آن و با بهره گيري از دانش و به خردمندي خواهد رسيد در اين بينش خردِ انسانِ دانشمند و بينشور سراسر وجود او را سرشار خواهد كرد و جسم انسان تنها براي ادامه راه زندگي و دريافت دادهها با ياري چشم و گوش و احساسهاي ديگر براي دست يافتن به دانش بيشتر و رسيدن به خردمندي است.
چنانچه مولانا ميفرمايد:
اي برادر تو همه انديشهاي ما بقي خود استخوان و ريشهاي
گر بود انديشهات گل گلشني ور بود خاري تو هيمه گلخني
9. هنجار هستي
نگرش آيين زرتشت به جهان هستي پيروي و پيوستن به هنجار و مبارزه با ناهنجاري است هنجار راستي در بينش زرتشت اشا نام گرفته است و انسان بايستي در هر شرايطي خود را با آن همگام و هماهنگ سازد يعني راستي، پاكي، مهرباني، فروتني، پارسايي و فروزههاي نيك انساني را در خود پرورش دهد تا با هنجار هستي همسو شده باشد زيرا اين هنجار در تمام ذرهها و پديدههاي هستي شكل گرفته است و به صورت ذاتي و غريزي انجام ميپذيرد و بر انسان انديشمند نيز بايسته است تا از آن پيروي كند و گرنه بي هنجاري و بي دادي گسترش خواهد يافت.
سعدي ميفرمايد:
ابر و باد و مه خورشيد و فلك در كارند تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري
هـمه از بهر تو سرگشتـه و فـرمانبردار شرط انصاف نباشـد كه تو فرمـان نبري
10. راستي
اشو زرتشت مردم جهان را به راستي دعوت ميكند آنجا كه در گاتها ميفرمايد: راستي همواره در جهان پيروز است يعني دروغ و كژانديشي نبايد جايگاهي در بين مردم جهان داشته باشد زيرا هنجار هستي تنها بر راستي استوار است چنانچه در آرزوي داريوش بر سنگ نوشته او آمده است.
اهورامزدا اين سرزمين را از دروغ، دشمن و خشكسالي بهدور بدارد.
11. تازه شدن
فْرَشَه در آيين زرتشت تازه شدن را نويد ميدهد كه اين واژه در انگليسي نيز به صورت fresh يعني تازگي درآمده است . فرشه همگان را به تازگي در انديشه، گفتار و كردار سفارش ميدهد تن و روان انسان، فرهنگ و اخلاق بشر بايد به سوي تازگي و پيشرفت حركت كند. اشوزرتشت در پيام خود از پيروانش ميخواهد كه همواره جهان را نو و زندگي را تازه كنند .
"از كسانيشويمكهزندگيراتازهمي كنندوجهانرانوميسازند." اشوزرتشت
12. عرفان
انديشه اشوزرتشت مردم جهان را با پيمودن هفت گام به نور حقيقت نزديك ميكند و اين در هر زماني امكان پذير است. عرفان زرتشت شناخت راهي است كه از بهمن يا نيكانديشي شروع ميشود و با گذر از بهترين راستي ، شهرياري بر خويشتن، عشق پاك ، رسايي و جاودانگي به روشندلي خواهد پيوست.
13. كار و كوشش
موثرترين عوامل آباداني و پيشرفت در جهان امروز كه خوشبختي و آسايش بشر را به دنبال دارد كار و كوشش است. بينش زرتشت از همگان خواستار است كه در راستاي پيروي از قانون اشا و با توجه به استعداد و توان خود براي پيشرفت و آسايش جامعه انساني تلاش كنند. هنر آفريني در امور زندگي و تلاش در انجام كار نيك، يكي از شيوههاي پسنديدة نيايش پروردگار است و به همين روي گوشهنشيني، رياضت كشيدن، تنبلي و گدايي از كارهاي ناشايسته در انديشه اشوزرتشت است.
14. حقوق بشر
در بينش اشوزرتشت بشر از هر نژاد، مليت و قوم ، با هر زبان و رنگ پوست، دين و عقيده در جهان از حقوقي برابر برخوردارند. برتري طلبي ديني، قومي نژادي در اين دين جايگاهي ندارد و زرتشت تنها عامل برتري انسان را پايبندي به ارزشهاي نيك و پيروي از هنجار هستي يعني پيروي از پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك ميداند ، در بينش زرتشت بردهداري و اسارت انسان نيز مردود است.
15. انديشه به ديگران
در بينش اشوزرتشت انسان در زندگي وجود جداگانهاي نيست كه تنها به رستگاري خويش انديشه داشته باشد او در نيايش پروردگارش آرزو مي كند تا بشر به سوي روشنايي و نور حقيقت نزديك شود، در پيام زرتشت آمده است: خوشبختي از آن كسي است كه در پي خوشبختي ديگران باشد پس تلاش ميكند تا به آسايش و آرامش ديگران نيز بپردازد به همين روي ويژگيهاي ميهمان نوازي، مهرباني، فروتني و گذشت براي ديگران از ارزشهاي فرهنگ ايراني شده است.
16. شادي
انديشه زرتشت در جهان امروز سرور و شادماني را سفارش ميكند، پيروان اين آيين شادبودن و خوش زيستن را برگزيدهاند و از افسردگي و سوگواري دوري ميكنند شادماني و سرور يكي از شيوههاي نيايش پروردگار و نزديك شدن به اوست. در گاهشماري زرتشتيان با انگيزههاي طبيعي، نجومي و تاريخي جشنهايي پايهگزاري شده تا انگيزهاي براي گردهمآمدن و شادي كردن گروهي باشد.
حافظ ميفرمايد:
وفاكنيم و ملامت كشيم و خوش باشيم كه در طريقت ما كافريست رنجيدن
17. صلح و دوستي
در آيين زرتشت، جنگ و دشمني چه در جهت كشورگشايي و چه با نام گسترش دين نادرست و نكوهيده است و انسان با پيوستن و پيروي از اشا بايد گسترش دهنده مهرباني فروتني ، آشتي و يگانگي باشد تا آرامش و دوستي را فراهم سازد.
هر زرتشتي در نيايش روزانه با سرودن بخشي از اوستا پيمان ميبندد كه از ديني پشتيباني كندكه مخالف جنگ و خونريزي و ستايشگر دوستي، پارسايي و از خود گذشتگي است.
18. دادگستري
اشوزرتشت دوستدار ، پيشنهاد كننده ، گسترش دهنده داد است پس بي قانوني، هرج و مرج و بي هنجاري در جامعه بشري جايگاهي ندارد، مردم جهان بايد قانونمند باشند و دادگستري را گسترش دهند.
19. حفظ محيط زيست
در بينش زرتشت انسان بايد باور به پاسداري از طبيعت داشته باشد و از تخريب منابع مادي در جهان هستي پرهيز كند. پاسداشت زيستگاه با پرستاري و نگهداري از چهار عنصر پاك كننده كه عبارتند از آب، هوا، خاك و روشنايي از ويژگيهاي آييني زرتشتيان است. آلوده كردن آنها در طبيعت و بهرهگيري نادرست از آب، خاك، هوا و آتش از كارهاي ناشايست به حساب ميآيد.
20. نداشتن فرقه در دين
برخي از مكتبها پس از شكل گيري به فرقههاي گوناگون تبديل شده، هرچند اين فرقه ها در باور ديني مشتركند و راه يكساني را ادامه ميدهند ولي گاهي نيز به تفرقه و جدال مي پردازند.
آموزه هاي اشوزرتشت نميتواند و نبايد فرقه اي جداگانه و چند گانه داشته باشد چون همه انسان ها را با خردمندي به راه راستي كه تنها راه پيروزي و رستگاري است بر اساس هنجار هستي دعوت كرده است بنابراين در انديشه زرتشت دين و فرقه تنها پيوستن به آيين راستي و خرد است.
21. بهشت و دوزخ
بهشت در بينش زرتشت از واژه وهيشتم منو آمده است كه به معني بهترين منش است و برعكس آن دوزخ است كه از واژه دروجومانه آمده يعني جايگاه دروغ يا تيرگي دروني ميباشد از اين ديدگاه بهشت و يا دوزخ را خداوند براي پاداش يا كيفر روان انسان در دنياي پس از مرگ نيافريده بلكه بهشت و دوزخ واكنش طبيعي رفتار انسان است كه در همين جهان به خودش باز مي گردد و بر وجدان و روانش اثر ميگذارد و بهترين شادي و آرامش (بهشت) يا بدترين حالت تيرگي دروني (دوزخ) را براي او بوجود ميآورد.
موبد کورش نیکنام
تاریخ پست:1397/1/5 9:12
منبع خبر:
خبرگزاری امرداد