موبد نیکنام گرامی، گات ها را با چند برگردان گوناگون خواندم ولی هیچ جا نامی از پیامبرنشده بود، و زرتشت نیز هیچ گاه ادعای پیامبری نداشته است. پس چرا همه می گویند پیامبر ایرانی؟

پرسش: 

موبد نیکنام گرامی، گات ها را با چند برگردان گوناگون خواندم ولی هیچ جا نامی از پیامبرنشده بود، و زرتشت نیز هیچ گاه ادعای پیامبری نداشته است. پس چرا همه می گویند پیامبر ایرانی؟ 

 

 

پاسخ: 

زرتشت،  خود را در  سروده هایش(:گات ها) گاهی آموزگار راستی «زئوتار» نامیده است.

در پاره ای از بندها«مانترن» به چمار(:معنای) کسی که اندیشه ها راروشن کرده و آگاهی می بخشد و گاهی نیز برای خویشکاری و جایگاه خویش از واژه«سوشیانت»بهره می گیرد، کسانی که سودرسان سپند(:مقدس) به چمار بیدارکننده ورهایی بخش مرتوگان(:بشر) از نادانی و پندارهای نادرست می باشند. بدین روی زرتشت نیز خود را سوشیانت روزگارش دانسته است.

 

این آموزگار، هیچگاه خود را فرستاده(:رسول، پیامبر) خدایی که در آسمان ها وجود داشته باشد، نمی داند. که پیام او را به یاری فرشتگان به گوش شنیده باشد، آنگاه بدون کم وکاست آن را به گوش مرتوها رسانده باشد.

 

گفتنی است که هات ۲۹ از یسنا، سرود دوم از گات ها، به برگزیده شدن اشوزرتشت اشاره کرده است که پیام اهورامزدا(:آکاهی ودانایی بیکران در هستی) را که با دیده دل دریافته را به مرتوگان آموزش دهد به همین روی ایرانیان که پیام یکتاپرستی را برای نخستین بار در گفتار شیوای زرتشت شنیدند و راه درست زیستن و رستگار شدن را از او آموختند،  او را پیام آور و آموزش دهنده راستی در جهان می دانند.