با سلام، آقای موبد نیکنام. اگر هدف زندگی همه ما مصداق این مصراع است: «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است»...پس چه نیازی به داشتن یک دین مشخص داریم، همین که بر اساس فطرت پاک عمل کنیم کافی نیست و خداوند از ما قبول نمی کند؟

پرسش: 

 

با سلام، آقای موبد نیکنام. اگر هدف زندگی همه ما مصداق این مصراع است: «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است»...پس چه نیازی به داشتن یک دین مشخص داریم، همین که بر اساس فطرت پاک عمل کنیم کافی نیست و خداوند از ما قبول نمی کند؟

پاسخ: 

 

بیگمان همین است که شما نیز اشاره کرده اید ولی بسیاری ازمرتوها(:مردم) هنوز این برداشت نیک را درباره جایگاه خداوند ندارند. آنها در کعبه و بتخانه مقصودشان«تو» نیست وخواستارنزدیک شدن به پرورگار یکتا نیستند.

 

آنان از برخی باورها، اندیشه و نگرشِ روزگارانِ گذشته یاد می کنند که روزگاری به ریخت(:شکل) دین پایه ریزی شده و پیروان خود را به کارهایی شگفت انگیز وگاهی خرافی فراخوانده اند. پیروان دین های دیگر را نمی پذیرند. دستور مبارزه، برخورد نادرست وگاهی کشتار پیروان دین های دیگر را کرداری شایسته می دانند بنابراین آنها سبب پس ماندگی مرتوگان(:بشر) شده اند، پندارگرایی، برداشت نادرست از دین، و جنگ و ستیز بین مرتوگان را پیش آورده اند.

 

آنچنان که حافظ نیز به روزگار خود چنین شیوه ای را باور داشته و چنین گفته است: «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه... چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند».